نفوذ و رواج زبان تازی در میان ایرانیان پس از اسلام و نبوغ بسیاری از ایرانیان در زبان عربی و در فرهنگ اسلامی که به زبان عرب درآمده است، چیزی نیست که از دیده کسی که اندک آشنایی به فرهنگ دوران اسلامی در یکی از دو زبان تازی و فارسی داشته باشد، نهان بماند. هر کسی که درباره تاریخ ادبیات زبان عرب یا تاریخ فرهنگ ایران پس از اسلام بحث کرده، به وجهی به این مسئله اشارت داشته است؛ اما اهمیت مطلب اقتضا دارد که به وجهی مستقل و جداگانه در آن بررسی شود، آن هم به این دو صورت: 1. خدمتی که ایرانیان به فرهنگ اسلامی کرده و سهمی در آن داشتهاند. 2. اثری که زبان تازی در میان ایرانیان در پدیدههای گوناگون زندگانی اعم از سیاست، علم، ادب و .... بر نوشتههای رسمی و زبان فارسی نهاده است. بحث در این کتاب درباره موضوع دوم است. برای نمایاندن چگونگی نفود و رواج زبان تازی در میان ایرانیان، این مدت به سه دوران تقسیم شده و وضع هر دوران در بخشی جداگانه بررسی شده است: 1. از برافتادن شاهنشاهی ساسانیان به دست تازیان مسلمان تا آغاز فرمانرواییهای مستقل در ایران (259 هـ). 2. دوران حکومتهای مستقل ایرانی از آغاز فرمانروایی صفاریان تا آغاز دوران سلجوقیان و 3. از برپاشدن فرمانروایی سلجوقیان تا برافتادن خلافت بغداد و اندکی پس از آن.
ایرانیان در گستره فرهنگ و دانش، سابقه ای طولانی دارند. آنان با تلاش های خستگی ناپذیر، گذشته درخشانی را آفریدند و در فرهنگ انسانی، نقش عمده ای ایفا کردند. وزش نسیم آزادی بخش اسلام بر ایران و تلاقی دو فرهنگ ایرانی و اسلامی مناسبات دین و فرهنگ را به همراه داشت و ثمرات میمون و مبارکی برای بشر به بار آورد. این فرهنگ ایرانی-اسلامی پویا، غنی و گسترده بود، به طوری که مرزهای جغرافیایی را درنوردیدند و در شمال آفریقا هند و حتی اروپا راه یافت. بررسی این مناسبات و چگونگی خدمات متقابل ایران و اسلام ازبایسته های پژوهشی روزگار ماست. از همین رو دبیرخانه "دین پژوهان" با دعوت از متفکران و اندیشوران، غوررسی در این موضوع را وجه همت خویش قرار داد و در سلسله مقاله هایی که اینک پیش روی شماست زوایای این مهم را کاوید...
لاهیجان امروزه یکی از شهرستانهای استان گیلان است، اما بنا بر پیشینۀ تاریخیاش، روزگاری بر شهرها و آبادیهای شرق گیلان و غرب مازندران، نقش مرکزیت داشت و قریب به اتفاق این مناطق بخشی از لاهیجانِ تاریخی محسوب می-شدند. مرکزیت این شهر به¬ویژه از زمان خاناحمد گیلانی و حضور شاعران و هنرمندان نامی در دربار او، دست¬کم از عصر صفوی، این شهر را زبانزد عام و خاص کرده است. تا جایی که برای پی بردن به بُعد علمی و ادبی آن، لازم است که پروندۀ بزرگانی چون سلًار دیلمی، مهیاردیلمی، یحیی دیلمی، شیخ زاهد لاهیجی، عبدالرزاق فیاض، حزین لاهیجی و... به دقت مطالعه شود. کتاب حاضر، پيرامون پيشينه تاريخي و فرهنگي لاهيجان و معرفي برخي از مهمترين بزرگان آن ديار و مشتمل بر سه بخش عمده است: بخش اول: در بيان تاريخ و جغرافياي عام لاهيجان، که آميزهاي است از ديلمان و گيلان. بخش دوم: در بيان تاريخ و جغرافياي خاص لاهيجان، بخش سوم: در تذکره علماء و شخصيتهايي که به نحوي با اين منطقه در ارتباط بودند.
موضوع این کتاب بحث درباره کتاب «حدائق السیر» رشید وطواط است. اما در طی مباحثی که درباره مقایسه این کتاب با دیگر کتابهای مربوط به علوم بلاغت به میان آمده است و به ویژه در فصل نخستین که درباره تاریخچه علوم بلاغت در اسلام آمده چگونگی سیر علوم بلاغت و تحولات آن در دورههای مختلف اسلامی شرح داده شده است. به دلیل پیوند و درآمیختگی که بسیاری از اهل فن به ویژه مؤلف کتاب «حدائق السیر» بین قوعاد بلاغت در هر دو زبان فارسی و تازی پدید آوردهاند، در این رساله نیز سیر علوم بلاغت و تحولات آن و همچنین بسیاری از مطالب مربوط به علوم بلاغت درباره هر دو زبان تازی و فارسی توأم و یکجا بیان شده است.
این کتاب مجموعهای از نامههای فارسی «رشیدالدین وطواط» شاعر، دبیر و ادیب برجسته قرن ششم هجری قمری است که همراه با مقدمه مفصلی در شرح احوال و نقد و بررسی آثار او منتشر شده است. این نامهها شکلهای گوناگونی از قبیل نامههای دیوانی، فرمانهای انتصاب، دستورهای کلی و فتحنامهها دارند. سبک انشای نامهها همان سبک عمومی دوره دوم سلجوقیان است که میان نویسندگان خراسان معمول بوده و با اندک تغییراتی از سبک منشآت دوره غزنویان مانند منشآت ابونصر مشکان و ابوالفضل بیهقی ریشه گرفته است. در بخش پایانی کتاب، زندگینامه مختصری از شخصیتهای تاریخی که نامشان در این نامهها آمده، ارائه شده است.