در میان صداهای معتدلی که نرم و آرام بر بستر خاموشیهای زمانه و در شبهای سنگین و شرجی پس از کوتادی 1332 در کوچه شعر معاصر فارسی زمزمه میشد و گوش خسته مخاطبان را نوازش میداد، حنجرهای متفاوت، بلند، اما زودگذار و ناپایدار «جیغ بنفش» میکشید. افراطیترین اندیشه شکلگرا، در این صدا نهفته بود. زنده یاد هوشنگ ایرانی که جیغ بنفش رنگش از نام و شعر او معروفتر است، ژولیده و متحیر از پلشتیهای بشری، تجربه سالیان زندگیاش را که به طور شگفتانگیزی در ریاضیات ادامه یافته بود، رها ساخت و مثل قلندران شعر و عرفان ایرانی، کوچه گرد سکوت جامعه خود شد. قلم برایش از مرز زمان و مکان گذشت. ذهن منظم و ریاضی آموختهاش در عرصه تخیل و صور خیال شاعرانه چنان در خلاقیت فرمالیستی مستحیل شد که دفترهای او مصداق آشکاری از نظم پریشان شدند.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.