مطالعات ما در باب تاریخ آسیای مرکزی نشان میدهد که مردم بومی آنجا از اقوام آریایی، بودهاند. در اینکه آنجا مهد اقوام آریایی بوده، یا آریاییهایی بودهاند که از کشوری دیگر بدانجا رفتهاند هنوز هم جای بحث است. منطقهای که بعدها از سوی اعراب به نام ماوراءالنهر نامیده شد، قسمت اصلی شاهنشاهی ایران را که توسط کوروش و داریوش بوجود آمده بود، تشکیل میداد و بعد از اشغال ایران توسط اسکندر کبیر جزو حکومت یونان (باکتریا) گردید. قدیمترین سکهها، مجسمهها و اشیاء دیگری که تاکنون در این مرزوبوم پیدا شدهاند به عصر یونان (باکتریا) تعلق دارند. احتمال این که بتوان در آینده اشیایی یافت که به دورانی بسیار قدیمتر تعلق داشته باشند وجود ندارد.
برای ایرانیان از روزنه چشم بیگانگان به جهان نگریستن ره رستگاری نیست و از دیدگاه آنان به ایران نگریستن مایه شرمساری است!» و بر پایهی همین باور، همهی یافتهها و گفتههای غربیان دربارهی تاریخ این سرزمین اهورایی را به کناری میگذارد و خود میکوشد بر پایهی «گفتارهای ایرانی» و در بالای همه شاهنامه و اوستا به ردیابی زمانهای تاریک این تاریخ بپردازد. این گونه است که در پیشگفتار چاپ سوم با سربلندی مینویسد: «خوشبختانه در این زمان بیست و شش ساله بسا از تیرگیهی سرگذشت نیکان ما که با آشوب و ویرانی و سوختار و کشتار دیگران پدید آمده بود، روشن شد، از آنمیان، پیدا شدن ۵۴ کوزه آب کردن مس ششهزار ساله در اریسمان کاشان که تاریخ درست آغاز هنگام فریدون را براست داشت، و روشن کرد… و نیز پیدا شدن یک گلنوشته در هلیل رود بلوچستان که پانسد سال پیشتر از کهنترین نوشتههای نگارهای سومر پدیدار شده بود و پدیدائی نوشتن و دبیری را در ایران نشان داد… و پیدا شدن «کوس» پایتخت آریائیان پس از ستم بابلیان نزدیک شهر آمل… این گونه است که جنیدی میکوشد بر پایهی گفتارهای کهن ایرانی و از میان نمادهای گوناگون نکتههای روشنگر تاریخی را بیابد و با یاریگرفتن از یافتههای زمینشناسی و باستانشناسی «تاریخ مدون» آریاییان را دریابد و بازنماید و چه بسا در این راه دشوار و پرسنگلاخ کامیابیهایی هم داشته است. نویسنده، پژوهش خود را با چگونگی آفرینش آغاز میکند و بررسیهایش را تا زمان مرگ فریدون و «جدائی کامل کشورهای آریائی» دنبال میکند. پس از جستارهای آغازین دربارهی آفرینش و بشر نخستین و پیدایی پادشاهی از دورهی فرواک (سخنگویی بشر) یاد میکند؛ سپس به بازیابی نماد اژدها میپردازد و آن را برابر با آتشفشان بر میشمرد. در دورهی هوشنگ خانهسازی، پیدایی آتش و قانون بررسیده میشود. در بخش دیگری از کتاب نویسنده تاریخ پیدایی سلاح و رامکردن اسب و دیوان و نویسندگی و خط و پیدایش دین را تا دورهی تهمورس میرساند. یافتههای تمدنی و پیشرفتهای فرهنگی آریاییان همچون سرشتن گل و سفالسازی و خانهسازی و پیدایی فلز و فلزکاری و دورهی مادرسالاری و… تا دورهی فریدون ردیابی میشود و سرانجام جدایی کشورهای آریایی در زمان فریدون به انجام میرسد. این پژوهش میتواند – و باید – بنیادگذار شاخهای نوین باشد از دانش شاهنامهپژوهی و ایرانشناسی تا از این راه زوایای گنگ و تاریک تاریخ ایران روشن شود.
پانتورانیسم بهعنوان یک فراخوان سیاسی جهت اتّحاد ترکان جهان، حرکتی نسبتاً جدید و متأخر است؛ زمینههای فکریاش در اوایل قرن بیستم فراهم شد و در خلال مراحل پایانی جنگ اوّل جهانی در یک برنامه عملی جهت توسعهطلبی ترکان عثمانی به سمت ایران، قفقاز و آسیای میانه تبدیل شد؛ فراخوانی که بهرغم افتوخیزهایی چند، هیچگاه از افق سیاسی ترکیه خارج نشد و امروزه نیز شاهد دور جدیدی از آن هستیم. کتاب افسانه پانتورانیسم به قلم زاره واند ـ نام مستعار زوان و وارتوهی نعلبندیان ـ یکی از نخستین و جامعترین پژوهشهایی است که در اندک زمانی بعد از دور اوّلِ فراز و فرود این حرکت در اواسط دهه 1920 میلادی منتشر شد.
واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد معروف به «ویلهلم بارتلد» (۱۸۶۹–۱۹۳۰) ترکشناس و ایرانشناس نامور روسی بود. از وی کتابهای متعددی در زمینه بررسیهای ایرانی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها «جغرافیای تاریخی ایران» نام دارد. مقصود از این کتاب، تذکره مختصری است در جغرافیای ایران و نسبتا شرح مفصلتر نقاطی که در ادوار مختلف مرکز حیات تاریخی ایران واقع شدند و حتی الامکان تشخیص درجه ارتباط حیات تاریخی با اوضاع جغرافیایی ایران.