از جمله لغات بحثبرانگیز شاهنامه فعل «توفیدن» است که در چاپهای مختلف این کتاب به همین صورت (یعنی ) ضبط شده است. اما فرهنگهای قدیم فارسی آن را به دو صورت «توفیدن» و «نوفیدن» آوردهاند و در دستنویسهای شاهنامه و سایر متون فارسی نیز هر دو صورت به چشم میخورد. در این جستار برآنیم تا معلوم کنیم کدام یک از این دو صورت در شاهنامه سخن شاعر است. همچنین میکوشیم تا ببینم صورت دیگر فعلی است مستقل یا از تغییر صورت اصلی و قدیمتر پدید آمده است؟
این کتاب فرهنگی است مشتمل بر کلیه نامهای خاص مردم، جانوران، کوهها، رودها و ... موجود در شاهنامه فردوسی. هدف مؤلف در تهیه این کتاب آن بوده است که شاهنامهخوانان و پژوهشگران با کمترین اتلاف وقت، شرحی کامل درباره نام مدنظر به دست آورند. نگارنده برای انتخاب مدخلهای اصلی، پایه کار را بر شاهنامه چاپ آکادمی علوم اتحاد شوروی نهاده و با آنکه گاهی گونه دیگری را صحیحتر میدانست، با این وجود نام آوردهشده در متن این کتاب را مدخل اصلی و گونههای دیگر را ارجاعی قرار داده است. در پایان هر شرح نیز شمارههای ابیاتی که نام مدنظر در آنها نقشی دارد، داده شده است.
از زمان قدیم درباره شاهنامه فردوسی کتابهای مختلفی از جمله فرهنگ لغات شاهنامه نوشته شده است؛ یکی از این کتابهای معروف، «فرهنگ لغات شاهنامه» عبدالقادر بغدادی است که تا روزگار کنونی حفظ شده است. وی این کتاب را در اواسط قرن یازدهم هجری قمری به زبان ترکی استانبولی به رشته تحریر درآورده است. این فرهنگ را یکی از جامعترین فرهنگ لغات شاهنامه موجود در جهان دانستهاند. مجموع مدخلهای این اثر بالغ بر 1598 فقره است که با احتساب واژههایی که به مناسبتهای مختلف ذیل برخی از مدخلها وجود دارد، میتوان تعداد واژهها را بسیار بیشتر از این مقدار دانست. نویسنده بعد از انتخاب واژه فارسی، معادل ترکیاش را آورده و سپس مثالهای لازم را ذکر کرده است.
ضرورت تهیه و تدوین فرهنگ اصطلاحات نسخهشناسی و نسخهآرایی بر محققان این حوزه و کسانی که به هر طریق سر و کارشان با نسخههای خطی است، پوشیده نیست. وجود چنین فرهنگی ما را در شناخت بهتر انواع خطوط و اصول و قواعد آنها، ابزارها و ادوات کتابت، فن صحافی و تجلید، تزئینات نسخههای خطی، آداب و شیوههای کتاب و غیره، یاری خواهد نمود. اولین قدم در جهت تحقق این امر، تهیه صورتی جامع از امهات کتب رسائلی است که هر یک به نوعی حاوی اصطلاحات فنون مذکور است. بعد از آن، اقدام اصلی، مطالعه متون و شناسایی و استخراج واحدهای واژگانی تخصصی یا به عبارت دیگر واحدهای اصطلاحشناختی، از میان آنها است. بدین ترتیب بانکی از واژگان تخصصی فراهم میآید که اساس تدوین این فرهنگ قرار خواهد گرفت.
کتاب کوچک «تذکرة الخطاطین» در شرح احوال خوشنویسان و خطاطان اواخر دوره صفویه است. مؤلف آن میرزا محمد صالح اصفهانی (د:1126 ق) فرزند میرزا ابوتراب اصفهانی از خوشنویسان و نستعلیق نویسان برجسته زمان شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی است که کتابههای برخی ابنیه اصفهان به خط خوش اوست. پدرش میرزا ابوتراب از شاگردان خاصه میر عماد بود. مؤلف این کتاب را به خواهش دوستان و شاگردان در حدود سنوات 118 تا 1122 قمری تحریر کرده است. ارزش و اهمیت این تذکره از چند درجه است: یکی از حیث اطلاعات اصیل و دست اولی است که میرزا محمد صالح از دانستهها و معلومات خویش نوشته و اسامی و ترجمه حدود دویست تن از خوشنویسان قرون 11 و 12، خصوصا نستعلیق نویسان و شاگردان میر عماد را آورده است. دیگر آنکه در سبب قتل میر سخن گفته و از آنجا که پدرش از شاگردان نزدیک میر بود و نیز به سبب قرب عهد، آنچه در این مورد نوشته سندی دست اول محسوب میشود. دیگر، اصطلاحات فراوانی که در باب خوشنویسی و خطای به کرات در این تذکره آمده و برای لغویان علاقه مند به این فن بسیار در خور توجه است.لازم به توضیح است تألیف کتاب امتحان الفضلاء اثر میرزای سنگلاخ تماما براساس همین تذکره صورت گرفته است و اغلب اطلاعات اصیلش منحصر به این کتاب است. مرحوم مهدی بیانی در تألیف کتاب نفیس احوال و آثار خوش نویسان از مجلد سوم که نسخهای از این کتاب به دستش رسیده بود،بسیار از آن استفاده و نقل کرده است. متنی که برای نخستین بار در اینجا بهطور کامل به طبع میرسد براساس نسخهای متأخر (کتابت 1312 ش) متعلق به مرحوم عبد الله فردای، خوشنویس و محقق معاصر (1306-1375) است.