ارشادالزراعه کتابی است از قاسمبن یوسف ابونصری هروی که در سال 921 هجری قمری در هرات نوشته شده است. موضوع این کتاب، کشاورزی و باغبانی در هرات و نواحی آن است و یک مقدمه و هشت روضه (=فصل) دارد. مولف در مقدمه کتاب، که پیش درآمدی مناسب برای ورود به روضههاست، سعی کرده تبحر خود را دررعایت انواع تکلفهای زبانی و ادبی نشان دهد، اما نثر روضهها تا حد زیادی صورت نوشتاری گفتارهای کشاورزان و باغداران هرات است و در آن تعداد قابل توجهی لغت و اصطلاح دیده میشود که در فرهنگهای فارسی ثبت نشدهاند. ارشادالزراعه در سال 1346 به اهتمام و تصحیح محمد مشیری در انتشارات امیرکبیر چاپ شده است. مصحح در پایان کتاب، فهرستی از لغتها و اصطلاحات متن را به دست داده است.
اگر همه واژهها و نامهای گذاشتهشده بر کسان، دریاها، دشتها و ... را ریشهیابی کنیم، هماهنگی و زیبایی نام و ریشه را خواهیم یافت و به شکوه و فرهنگ و زبان نیاکان خود بیشتر پی خواهیم برد و آگاهانه از این یادگار گرانبها پاسداری خواهیم کرد. واژگان این فرهنگ بر بنیاد ریشه چندهزارساله خود استوار شده است و ریشهیابی، شناسنامه کهن یک واژه است و در این فرهنگ بنیاد ریشهها نمایان گردیده تا از گزند دوران در امان باشند.
میرزا باقرخان مدیر الاطباء (1265-1312 شمسی) معروف به حکیم صبوری شاعر و پزشک ایرانی بود. میرزا باقرخان برای ادامه تحصیل از رشت به تهران رفت و به تحصیل حکمت، کلام و طب پرداخت و پس از آن حدود 14 سال در مصر، بیروت و پاریس زندگی کرد. در سال ۱۳۳۰ و حدود دو دهه پس از درگذشت حکیم صبوری، هادی جلوه در مجله یغما مقاله ای در رابطه با این شاعر نوشت که مورد توجه علاقه مندان ادبیات گیلان قرار گرفت و زمینه ساز گردآوری و انتشار دیوان اشعار حکیم گردید. کتاب حاضر با پیشگفتاری از ابراهیم پورداود و محمد معین و مقدمه هادی جلوه در خصوص حکیم صبوری رشتی آغاز می شود و مشتمل بر غزلیات و قصاید میرزا باقرخان با شرح بعضی لغات است. این کتاب که تاریخچه تاسیس کتابخانه ملی رشت به آن ضمیمه شده، در سال 1334 توسط جمعیت نشر فرهنگ گیلان در اختیار علاقمندان قرار گرفت.
این مقاله به بررسی مصراعی از شاهنامه فردوسی اختصاص دارد و با ترجیح ضبط دستنویس کتابخانه ملی فلورانس، کهنترین نسخه شاهنامه، نشان میدهد که سرمنشأ اختلاف نسخههای خطی و به تبع آن، چاپهای شاهنامه در مورد این مصراع، در معنای کهن و نادر واژه «مری» نهفته است. این واژه، در معنایی متناسب با این کاربرد، در فرهنگهای معروف فارسی ثبت و ضبط نشده، اما در برخی گویشهای خراسان و کرمان، واژهای متداول و به معنی «رام»، «فرمانبر» و «دستآموز» است. «مری» در کلیات شمس نیز در معنایی نزدیک به همین کاربرد دیده میشود: «تو مری باشی و چاکر اندر این حضرت به است».
در اين مقاله، غزلي نويافته منسوب به عطار نيشابوري معرفي ميشود. در کتاب اورادالاحباب و فصوص الآداب، براي بيان معني «خرابات» به اين غزل استشهاد شده است. ابوالمفاخر يحيي باخرزي، مولف اين کتاب، به طور صريح بيان داشته که اين شعر از عطار نيشابوري است. علاوه بر اين تصريح، قراين زباني و نبودن در اقدم نسخ ديوان عراقي نيز مويد صحت اين انتساب است. در اين ميان، نکته حائز اهميت اين است که اين غزل با اختلاف واژگاني بسيار اندک و افزودن دو بيت در ديوان فخرالدين عراقي به تصحيح سعيد نفيسي نيز ديده ميشود. با بررسي نسخ هجدهگانه مورد استفاده ايشان در اين تصحيح، مشخص ميگردد که اين غزل در نسخه اساس نيامده و اين گزينش بر مبناي دو نسخه متاخر صورت پذيرفته است، مضافا اينکه اين غزل در کليات عراقي به تصحيح انتقادي محتشم که بر مبناي 15 نسخه صورت گرفته، وجود ندارد و در 9 نسخه خطي که نگارندگان اين سطور آن را رويت کردهاند نيز پيدا نشد.