سوگمندانه به سبب غربت مبانی نقد مدرن در حوزه علوم انسانی، بسیاری از شاعران و نویسندگان این مملکت و به ویژه آنان که پای در زمین سنت سفت کردهاند، نه فقط نقد ناپذیر شدهاند، بلکه نقد افکار و آثار ایشان کمتر از پذیرش اتهام کفر و ارتداد نیست. فردوسی، سعدی، عطار، بلخی، حافظ و ملاصدرا و ... به دلیل بیرون ماندن از شعاع شعله روشنگر نقد و به تبع آن پوشیدن شولایی از ستایش توام با تقدیس لاجرم بر چنان چکاد دست نیافتنی یله دادهاند که حتا مشاهده ایشان نیز دشوار است، چه رسد به گفت و گو یا نقد و بررسی فزونی و کاستی کاروند و آثارشان. تابوسازی از انسانهای شجاع دل دانا و عاقل و تقدیس آنان یکی از چشمان اسفندیار فراشد رشد و توسعه در جامعه سنتی است. در جریان گذار و گذر جامعه مدار بسته از چاه ظلمانی سنت به راه عقلانی مدرنیته ماجرای شکستن تابلوی این تابلوها و بستن یابوی فسیل آنان در جای گاهی بایسته و شایسته به مثابه چالشی است گریبان گیر ما.از یک منظر میتوان گفت ـ و پذیرفت ـ که پژوهش، کاوشی است علمی به منظور دریافت حقیقت. بخشی از حقیقت در این فرایند ناگزیر شخص پژوهنده (پژوهشگر) نورافکنهای خود را به سوی صحنه تاریکی میگیرد، که قرار است به واسطه همین نور معرفت، زوایا یا دست کم زاویهای از آن برای نظارهگان (مخاطبان) روشن، شفاف و پیدا شود.
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...
صرفنظر از بعضی روایات مجعول مانند تأثر ژرف عطار از مرگ ارادی یکی درویش گمنام و نقل قولی مجهول دال بر شهادت شگفتناک شیخ نیشابور به دست یکی از چنگیزیان، نکته قابل تأمل اینکه باوجود جایگاه رفیع عطار در قراگرد تکاملی شعر و نثر فارسی، امروز بعد از گذشت هشت قرن از وفات سوگمندانه هنوز سیمای حقیقی تصویر شفاف ذهن و زبان و جان درخشانش در شولایی پیچیده از رمزوراز و خرافات پوشیده مانده است. در این کتاب در باب سلوک شناخت عطار بحث و بررسی صورت گرفته است.
مهمترین ویژگی غزلهای حافظ در عمق بینش هستیشناختی که بر مبنای رعایت حریم حرمت انسانها نهفته است و بر محور تبلیغ و ترویج گفتگو و مدارا به نقد قدرت و تعدیل و اصلاح ناترازمندیهای حاکمیت وقت وار میشود و در کنه خود از هرگونه رنگ و بوی ایدئولوژیک بری است و از هر چه برتریطلبیهای ملی، قومی، نژادی، فرهنگی و .... دوری میجوید و در متن اندیشهای شرف شدت انسانمدار و انساندوست است. در این کتاب نیز همین شیوه مدنظر بوده است و در سه نوشتار نقد قدرت در عرصه سیاست، ده فرمان حافظ در باب گفتگوی فرهنگها و روشمندیهای مشترک در شعر و اندیشه حافظ، گوته و پوشکین بررسی شده است.