«زبانزد» سخنی است که جای ژرفی فرهنگی هر ملت دارد. بیگمان، این سخن از دل مردم برآمده و هم از این روست که بر دل مردم خوش نشسته است. همان گونه که میدانیم، بررسی برابر نهادگی دو فرهنگ، راههای گونهگونی دارد که یکی از این راهها کاویدن زبانزدهای رایج در آن دو فرهنگ است. در اینجا سخن بر سر وجود زبانزدهای همانند در دو فرهنگ ایران و ژاپن استو کشورهایی که هم از دید مکانی و هم از دید زمانی از یکدیگر دورند. اما بیگمان در این درازنای مکانی و زمانی از هم جدا نبودهاند و پیوندهای سست یا مانایی بینشان بوده است. امروزه با گسترش ابزراهای توانمند «پیوندی» بین فرهنگهای مردمان سرزمینهای گوناگون، بناچار، راههای «پیوندی» بین دو فرهنگ ایران و ژاپن نیز افزروده شده است و همه این راهها در جابهجایی فرهنگها نقش پرارزشی دارند. نگارنده امید دارد که پیوندی بر پایه خرد و مهر بین همگان پدید آید و سخن رادمرد فرزانه ایرانی را هماره به یاد داشته باشیم که هنوز پس از هزار سال آواز خوشش، بشکوه و بلند به گوش میرسد: جهان خرمی با کس نماند فلک روزی دهد روزی ستاند جهان یادگار است و مارفتنی به گیتی نماند به جز مردمی نگارنده زبانزدهایی را از فرهنگ ژاپن برگرفته و با زبانزدهای ایرانی بررسیده است. وی در این بررسی به همانندهایی برخورده که در این جا آنها را گرد آورده است.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
در کتاب فرهنگ امثال القرآن ابتدا معانی لغوی و اصطلاحی مَثَل و نیز دیدگاه دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان دربارٔ آن بیان شده است؛ سپس مثلهای قرآن کریم با موضوعات مختلف و همراه با معادلهای فارسی هر یک درج شده است. گفته شده است که بحث از امثال قرآن از جمله مباحثی است که از دیرباز موردتوجه بسیاری از علما و اندیشمندان قرار گرفته است. تمام تفاسیر شیعی و سنی بهخاطر طبیعت بحث از تفسیر قرآن، هنگام رسیدن به آیات تمثیلی قرآن کریم، تأملی درخور و شایسته از خود نشان دادهاند؛ نهتنها در تفاسیر بلکه در کتابهایی که بهطور مستقل در اینباره به رشتهٔ تحریر درآمده است.
یکی از ویژگیهای برجسته مولانا جلالالدین محمد مولوی داستانپردازی و شیرین سخنی است. این ویژگی برجسته وی به کمک بهرهگیری از «زبانزد»ها دلنشینتر نیز گشته است. میدانیم که «زبانزد»ها ریشه ژرف در باور مردم دارند و با به کار بردنشان میتوانیم از بازگویی دنیایی حرف و سخن که در پس پرده آراسته آنهاست، خویش را برهانیم. به دیگر سخن زبانزد را میتوان جان یک داستان و یا فرجام یک رخداد دانست. بنابراین با بررسیدن و آموختن زبانزدها میتوان به ژرفای اندیشه سخنور (یا نویسنده) رسید. در این جا سر آن داریم که به بازگویی چند زبانزد در نزد مولانا، آن سخنور توانای ایرانی از کتاب ارزشمند دیوان کبیر بپردازیم.
بسته کنم من دولب، تا که چراغ روز و شب هم به زبانه زبان، گوید قصه با شما بارها به تجربه دریافتهایم که گذر از پیچ و خم کوره راه زندگی کار آسانی نیست و در این مدت بارها دچار رخدادهای شگفتی شدهایم. بارها پای درس پیران آگاه نشستهایم و به گوش خود، سخنانی از دهانشان شنیدهایم که به فراخور حالمان در رخدادهای ناچیز و سهمگین زندگانی آنها را به کار بستهایم. حال چقدر کامروا و خوشدل گشتهایم؟ نیک نمیدانیم. در این جا میخواهیم یکی از درسهایی را که پیر دانا یعنی مولانا بیان فرموده است، بازگو کنیم. امیدوارم که در این کار ره به درستی بریم.