از ابتداي قرن نوزدهم ادبيات دوره رمانتيك فرانسه، كه به ادبيات رمانتيك انگليسي نزديك بود و اين مراتب هم به طور متقابل بود، متوجه ادبيات جوان آمريكا و مولفين نوپرداز و گاه نامتعارف آن مي‌شود و نسبت به آن شور و شوق وافري از خود نشان مي‌دهد و حتي معرف آن در اروپا مي‌شود. مقاله حاضر به بحث و بررسي اين روند و نيز اهميت آن بر ادبيات فرانسه مي‌پردازد و در اين رهگذر ملاحظاتي چند در خصوص شناخت و تاثير ادبيات شرقي را، كه موجد و باني آن نيز خاورشناسان بوده‌اند، ارايه مي‌كند. جا دارد كه زمينه اخير، كه بيشتر در رساله‌هاي دانشگاهي غرب مورد بررسي و تحقيق بوده است، در كشور ما نيز جايگاه مختص خود را بيابد و اهميتي را كه شايسته آن است كسب كند.

منابع مشابه بیشتر ...

6537db88d0450.jpg

بررسی آثار و زندگی جک لندن؛ به انضمام دو داستان کوتاه (مرتد، یک تکه گوشت)

آرتوش بوداقیان

جک لندن جزو آن دسته از نویسندگان استثنایی است که از چارچوب ملیت خود خارج شده و به تمامی بشریت مترقی تعلق یافته اند. جک لندن در آثار خود مسائل مختلف و مضامین گوناگونی را مورد بررسی قرار می دهد ولی توجه اصلی او در همه اوقات معطوف به انسان زحمتکش بوده است. به عنوان نویسنده ای دموکرات و اومانیست، لندن با رنگهایی بسیار درخشان انسان فرودست و زحمتکش را با تمامی آرزوها، رویاها، تلاش ها و رنج های جسمی و روحی اش به تصویر میکشد. در آثار برجسته لندن چهره خشن، بی رحم و ریاکار نظام سرمایه داری و سیاست های سراپا سالوسانه آن با ظرافتی هر چه تمام تر عریان شده و ارکان این نظام زیر شلاق شدیدترین انتقادات قرار گرفته است. لندن تنها چاره رهایی از جهنم سرمایه داری را در انقلاب سوسیالیستی می دید و از این نظر در زمان خود شاید تنها نویسنده ای بود که قانونمندی های روند تکامل جامعه را دریافت و آنرا در آثار خود متبلور و متجلی ساخت تصادفی نیست که ماکسیم گورکی او را به عنوان "پیشگام و پیش آهنگ ادبیات کارگری آمریکا" مورد تحسین و تمجید فراوان قرار داد...

6395e45b34748.jpg

نهضت رمانتیک در ادبیات فرانسه

غلامحسین زیرک زاده

نهضت رمانتیک در حوالی ایامی که در آلمان و انگلستان پایان می‌پذیرفت در فرانسه آغاز شد. نیم قرن گذشت تا افکار «روسو» که از فرانسه صادر شده بود از نو تحت عناوین و اسامی دیگری به کشور وارد شد. افکار روسو در قالب انقلاب شکل پذیرفت و عملی شد. دگرگونیها و تکانهای خفیف، مانند انقلاب ژوئیه 1830، معمولاً به حال ادبیات سودمندند لیکن زمین لرزه‌های اجتماعی مانند انقلابهای اساسی مایه‌ی تباهی و موجب مرگ آنند. گیوتین از هیچ نظر گاهی، راست یا چپ، الهام بخش نیست. بعلاوه، جمهوری، دیرکتوار، امپراطوری، همه مانند خود ناپلئون منعکس کننده‌ی نوعی ذوق کلاسیک بودند، اگرچه ناپلئون را در مقام یک جهانگشا و با نقش ویژه و ستاره‌اش می‌توان یکی دیگر از رمانتیکها به شمار آورد لیکن بدیهی است که در این زمینه از همه افراطی‌تر و خانه براندازتر بود. باز، اگرچه در انگلستان و آلمان روح رمانتیسیسم می‌بایست فقط بر کلاسیسمی غلبه کند که تا حد بسیار زیادی از فرانسه تقلید شده بود و هرگز در جنگلهای آلمان و مه و هوای مه آلود انگلستان احساس راحتی و خانه خدایی نمی‌کرد در فرانسه ناگزیر بود علیه ارتش منظم کلاسیسم که در باروی مرکزی خود، پاریس، موضع گرفته بود پیکار کند؛ و در نخستین شب نمایش ارنانی هوگو چنین پیکاری را آغاز کرد. و درست چنانکه از جنگلهای زیبای آلمان و مه و هوای مه آلوده‌ی انگلستان در فرانسه نشانی نبود عناصر اصلی و اساسی رمانتیسیسم انگلستان و آلمان نیز راه به جنوب نبرد و فرسنگها از تاکستانهای سواحل مدیترانه به دور افتاد؛ و اگرچه نهضت رمانتیک فرانسه تا حدود زیادی مدیون رمانتیسیسم آلمان - که آثارش به شیوایی بسیار توسط مادام «دواستال» ترجمه و تفسیر شد - و رمانتیسیسم انگلیس بود که نفوذ آن از طریق آثار شکسپیر اعمال می‌شد (که یکی از گروههای هنری انگلیس در 1827 در تئاتر ادئون به روی صحنه‌شان آورد) با این حال از این هر دو متمایز بود و خصوصیات ویژه‌ی خود را داشت...