محمد ابراهیم خلیل (1275- 1361 شمسی) فرزند میرزا افضل در کابل زاده شد. مدت هشت سال عضو انجمن تاریخ بود و پنج سال مدیریت مجله آریانا را برعهده داشت. در شعر و خوشنویسی نستعلیق و شکسته از سرآمدان روزگار به شمار می رفت. کلیات محمد ابراهیم خلیل شامل متون نظم و نثر در هجده بخش تنظیم شده است. حمد، لغت، مناجات و مناقب، غزلیات عشقی و ذوقی، مضامین حاوی فصل بهار، خزان، زمستان، اشعار مربوط به مسائل تاریخی، آزادی خواهی، اخلاق حمیده و اوصاف پسندیده، عشق به وطن و مواعظ و نصایح بخشی از محتوای این کتاب را در برمی گیرند. کتاب حاضر در سال 1347 شمسی منتشر گردید.

منابع مشابه بیشتر ...

6621445e5f91c.jpg

زوایا و مدارات

محمد حقوقی

فصل اول این کتاب، شامل دو غزل و یک مثنویست و چند شعری که تقریبا بهترین کارهای او در دوره های پس از دوره نخستین است که میشود به آن ها دوره های سرگردانی گفت. و آغازی برای ادوار بعد. و به همین لحاظ هریک از آنها حاصل یک دوره خاص شعری. هشتمین شعر این فصل از لحاظی برگزیده ایست از دوره سرگرمی با شعر آزاد و نهمین شعر، در بحبوحه بیگانگی و یگانگی با مردان و زنان خانه ای که از در و دیوار آن بوی نماز برمیخاست و گویی برگرد مرگ می گردید و لاله عباسی هایی که پیر میشدند و جوان می شدند و روزمرگ آنان را می شمردند. و شعرهای دیگر این فصل هر یک نمونه ای از دوره هایی کوتاه چند ماهه و سریع که شاید در هریک از آن دوره ها بیش از سه چهار شعر نوشته نشده است. فصل دوم شامل شعرهایی که بیشتر قطعه های کوتاهی است از دوره ای که می توان به ان نام "دوره تماشا" داد. نگاههایی گذرا و تصویرهایی شتاب آمیز: دریای توفانی، چراغهای رنگی، زنی با وحشت باد، وزنی که می رقصد. و در کنار باغ غروب نشستن و کلاغان بازگردانده را نگریستن. دوره ای با حدود بیست شعر که از میان آنها، سرانجام به همین هفت شعر اکتفا شد. فصل سوم شامل شعرهایی که در دوره ای بسیار آموزنده و سرشار به مرحله نوشتن رسید. دوره ای که نحوه نطفه بستن و شکل گرفتن شعر و رسیدن به امکانات دیگر "اگر چه ناقص" او را بیش از پیش به کار خویش دلبسته داشت. در همین دوره بود که کلمات اندک اندک با او مهربان شدند و در عین مهربانی، خشن تر و زبرتر. و همین مهربانی بود که آنها را در شعر راه داد. و نیز در همین دوره بود که با بازگشتی به تاریخ دور و نزدیک و مردانی و حوادثی که در فضای مبهم شعر او چهره نمودند. به مرحله لمس آن کلمات رسید و بخصوص از نظر مکالمات شعری و خط داستانی شعر تجربیاتی فراوان کسب کرد. فصل چهارم شامل دوره ای که دید او را نسبت به شعر به گونه ای محسوس تر از دوره قبل تغییر داد. و در برخی ازشعرها کم و بیش شبحی از فرمی را که بسیار دنبال آن گشته بود دید. اما در دنیاهایی مختلف و با حالاتی متفاوت: اندیشیدن به مفهوم زمان، و ساعتی که به اقتضا در پهنه کویر می ایستد سفری به روستا و آسیابی که خاکستر می شود، حرکتی در غرفه ها و خورندگان و نوشندگانی که به جبر مرگ تن در می دهند و شبها و روزهای مستی و خستگی و تحیر بازیچگان و تمسخر بازیگران. و همه اینها در قالب هایی که از دوره فصل سوم پیش بینی شده بود و اینکه تا یافتن راهی پیشرفته تر تنها راه ادامه کار اوست...

65e47fcb0f4e9.jpg

سرود عشق

شمس آفاق نما

مولف در پیشگفتار کتاب میگوید: چون اولین اثری است از سروده های خویش که بنام سرود عشق انتشار داده ام آنرا با زبان کودکانه خود به یگانه مادر مهربان و سرچشمه الهامم تقدیم می دارم نظر به آنکه هیچ چیز و هیچ کس بی نقص نیست جز ذات اقدس الهی جل شانه الکمال از این رو خالی از نقصان نیست ...