593f377d552be.jpg

عباسنامه یا شرح زندگانی 22 ساله شاه عباس ثانی

مصحح:
مکان چاپ: اراک تاریخ چاپ: ۱۳۲۹ هجری شمسی زبان: فارسی

سلطان محمد میرزا یا شاه عباس ثانی هفتمین پادشاه سلسله صفوی، فرزند و جانشین شاه صفی بود. طی سالهای 1052 و 1073 هجری که او بر ایران حکومت می کرد، فرهنگ، هنر و اقتصاد رونقی تازه گرفتند. کتاب پیش رو به قلم میرزا محمد طاهر وحید قزوینی وزیر و ادیب روزگار صفوی، به حکومت شاه عباس دوم می پردازد. وحید قزوینی که در سفر و حضر همراه شاه بود، به درخواست وی نگارش عباسنامه را بر عهده گرفت. کتاب حاضر که به همت ابراهیم دهگان تصحیح و تحشیه شده است، با سخنی درباره تاریخ، مولف کتاب و زمان وی آغاز می شود و با متن اصلی عباسنامه تکمیل می گردد. این اثر در سال 1329 توسط کتابفروشی داودی در اختیارعلاقمندان تاریخ ایران قرار گرفت.

منابع مشابه بیشتر ...

65e0740bb8991.jpg

پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن

محمدعلی قربانی

لاهیجان امروزه یکی از شهرستان‌های استان گیلان است، اما بنا بر پیشینۀ تاریخی‌اش، روزگاری بر شهرها و آبادی‌های شرق گیلان و غرب مازندران، نقش مرکزیت داشت و قریب به اتفاق این مناطق بخشی از لاهیجانِ تاریخی محسوب می-شدند. مرکزیت این شهر به¬ویژه از زمان خان‌احمد گیلانی و حضور شاعران و هنرمندان نامی در دربار او، دست¬کم از عصر صفوی، این شهر را زبانزد عام و خاص کرده است. تا جایی که برای پی بردن به بُعد علمی و ادبی آن، لازم است که پروندۀ بزرگانی چون سلًار دیلمی، مهیاردیلمی، یحیی دیلمی، شیخ زاهد لاهیجی، عبدالرزاق فیاض، حزین لاهیجی و... به دقت مطالعه شود. کتاب حاضر، پيرامون پيشينه تاريخي و فرهنگي لاهيجان و معرفي برخي از مهم‌ترين بزرگان آن ديار و مشتمل بر سه بخش عمده است: بخش اول: در بيان تاريخ و جغرافياي عام لاهيجان، که آميزه‌اي است از ديلمان و گيلان. بخش دوم: در بيان تاريخ و جغرافياي خاص لاهيجان، بخش سوم: در تذکره علماء و شخصيت‌هايي که به نحوي با اين منطقه در ارتباط بودند.

65df4bbcd6ccc.jpg

فرزندان درباری ایران

ویلفرید اسپاروی

اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود می‌پردازد و سعی می‌کند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن می‌گوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو می‌کند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت می‌شمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح داده‌اند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمی‌کند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها می‌پردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی می‌پردازد و او را محور زندگی خانواده می‌داند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانواده‌اش جستجو می‌کند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی می‌شمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی می‌پردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی می‌نشیند.