ملک الشعرا خواجه جمال الدین سلمان معروف به سلمان ساوجی یکی ازبزرگترین شاعران وسخنوران قرن هشتم هجری است. او درسال ۷۰۹هـ.ق درشهر ساوه دیده به جهان گشود و پس از هفتاد سال عمر پرفراز ونشیب, درسال ۷۷۸ هـ.ق درهمان شهر روی درنقاب خاک کشید. سلمان ساوجی درردیف قصیدهسرایان طراز اول ادب پارسی و آخرین قصیدهسرای بزرگ قبل ازدوره بازگشت به شمارمیآید و درغزل نیز ازجایگاهی رفیع برخوردار است. دیوان اشعار سلمان مملو از صنایع مختلف بدیعی و بیانی است. این شاعر توانا دربهکارگیری هرکدام ازاین صنایع، نهایت مهارت و چیرهدستی را از خود نشان داده است. وی شاعری است تصویرآفرین و صنعتپرداز که از رهگذر بهکارگیری آرایههای ادبی در کلام، موفق به خلق تصاویری زیبا و زنده درشعر شده است. نویسنده در این کتاب در چهارده فصل به زندگی و اشعار او پرداخته است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
این کتاب ترجمه نطقی است که مارگولیوت در 29 آوریل 1925 در انجمن ایران لندن ایراد کرده است. او در این کتاب درباره مقام ایران در تاریخ اسلام سخن گفته است. در این کتاب عبارات و اشعاری از کتب متقدمان عرب آمده که نقل آنها موجب مزید بصیرت خواننده میگردد؛ بنابراین آن ابیات و عبارات از کتب مختلف در حواشی آورده شده است.
علی بن احمد متخلص به اسدی پسر ابونصر احمد ابن منصور است که وی نیز اسدی تخلص داشته است. اسدی صاحب گرشاسبنامه است. گرشاسبنامه به بحر متقارت و به اسلوب شاهنامه است. جمعی آن را بهتر از شاهنامه و گروهی با آن برابر دانستهاند، برخی هم میانهروی کرده و گفتهاند شاهنامه افصح و گرشاسبنامه ابلغ است؛ اما زندهیاد رشید یاسمی در این کتاب میگوید گرشاسبنامه با وجود کمال بلاغت و فصاحت و محسنات بسیار، به هیچوجه قابل قیاس با نامه ملی فردوسی نیست. در این کتاب اندرزهای گرشاسبنامه از کتب مختلف گردآوری شده است.