خاطرات و شرح زندگانی رجال سیاسی هر عصری از مهمترین منابع تاریخی آن عصر بهشمار میرود. منبعی که دربردارنده اطلاعات باارزش تاریخی و اجتماعی است که در کمتر کتاب تاریخی یافت میشود. مهدیقلی خان هدایت از معدود رجال معاصر ایران است که شرح وقایع زمان و خاطرات خود را در این کتاب با عنوان «خاطرات و خطرات» به رشته تحریر درآورده است. این اثر دربردارنده بخش زیادی از نظرات و آراء هدایت است. این کتاب به صورت نثر و در سالهای پایانی عمر هدایت، یعنی ۱۳۲۹هـ.ش نوشته شده است و از آن نظر اهمیت فراوانی دارد که آخرین دیدگاههای هدایت را درباره مسایل گوناگون به تصویر میکشد و تا حدود زیادی دیگر آثار وی را تحتالشعاع خویش قرار داده است. نکته مهمتر آنکه هدایت در سالهای پایانی عمر این کتاب را نوشته و چنانکه خود اشاره کرده، بدون واهمه و محافظهکاری سیاسی، دست به نگارش آن زده است.
نگارنده در این کتابچه، ضمن روایت خاطرهای، علاقه خود را نسبت به زبان اسپرانتو بیان میکند و در انتها اشعاری در توصیف این زبان به نظم در میآورد .
معرّفی مفاخر و شناخت شخصیتهای هر جامعه، نشاندهنده اعتلای فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّتهای بزرگمردان این مرز و بوم، چراغ راه و مشوِّق آیندگان است که گفتهاند: «ره چنان رو، که رهروان رفتند. در دوره قاجاریه علاوه بر القاب اختصاصی که به افراد مهم و شاخص اعطا میشد، شاهزادگان، درباریان، رجال سیاسی و کارگزاران عالیرتبه دولت ملقب به القابی با پسوند «السلطان»، «السلطنه»، «الدوله»، «الملک»، و «الممالک» بودند. این پسوندها از نظر اهمیت و ارزش در مراتب مختلفی قرار داشتند. در میان مضافها، نامهایی چون «آصف»، «مشیر»، «مجد»، «ظهیر»، «رکن»، «اعتماد»، «امین»، «شجاع»، «شعاع» و «حشمت» اهمیت بیشتری داشتند اما نحوه ترکیب مضاف با مضافالیه در درجه و مرتبه لقب موثر بود. مثلا لقب نصرالله خان نائینی از مصباح الملک به مشیرالملک و سرانحام به مشیرالدوله ارتقا یافت و این نشاندهنده برتری «مشیر» بر «مصباح» و «الدوله» بر «الملک» بود. همچنین عامل دیگری که در مرتبه و درجه لقب تاثیر داشت، شان و منزلت صاحب لقب بود. در این دوره علاوه بر القاب، کاربرد عناوینی چون «نواب» و «جناب» نیز مرسوم بود. عنوان «نواب» و واژه «والا» برای شاهزادگان و عنوان «جناب» به وزرا اختصاص داشت. «جناب» هم مانند القاب توصیفی طرفداران زیادی داشته و حتی عدهای برای دریافت آن پیشکشهایی به شاه تقدیم میکردند. عناوین «نواب» و «جناب» با واژههایی چون «اشرف»، «اعظم»، «ارفع»، «امجد» و «مستطاب» به کار میرفت اما گاهی واژه «اشرف» به تنهایی برای بعضی از رجال و بزرگان لقب محسوب میشد. «پرنس» نیز مانند دو عنوان «جناب» و «آلتس» مخصوص رجال درجه اول بود و بعضی آن را لقب میپنداشتند. علاوه بر القابی که متناسب با شان و منزلت افراد به آنها اعطا میشد، القاب دیگری نیز که از مشاغل و مناصب افراد منتزع میشد، مورد استفاده قرار میگرفتند مثل مستوفی الممالک (برای رییس مستوفیان)، معیرالممالک (برای رییس خزانهداری)، منشیالممالک (صاحب دیوان)، ملک الشعرا، ملکالمتکلمین و... ...ناصر الدین شاه در ورق اول این سفر نامه به خط خود نوشته است: «اخبار سفر شما در رکاب برای این بود که اینجا بیکار بود. خیال کردیم در خراسان وآن طرف ها احتمال داده اند خدمت حضرت لزوما حکم شود که متصدی بشود والبته در این سفر بی کار نباید بماند و نخواهم گذاشت که سفر شما بی ثمر بشود ، اما حال چیزی نگوید که شهرت بی جا بکند و اسباب اخلال فراهم بیاورد» خوشبختانه بنابر گفته مصحح کتاب نسخه سفرنامه ، اگرچه به خط دو خوش نویس است ، ولی امین لشکر خود آن را دیده و در آن اضافات و اصلاحاتی کرده است .در این سفرنامه آنچه بیشتر می تواند قابل توجه باشد ،عبارت است از: اطلاعات درباره شهرهای خراسان ومعرفی اشخاص محلی اطلاعات سیاسی و مرزی و درباره سرحدات و آخال و حرکت روسها اطلاعات درباره خلقیات و حالات رجال همراه . اطلاعات درباره طرز سفر خورد و خوراک اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی ذرباره راهها ، ساختمانها ، شهر ها ،آبادیها ، طوایف و اقوام سر راه
مهدیقلیخان هدایت اولین بار در سال 1325 در کابینه سلطان علیخان وزیر افخم به وزارت علوم منصوب شد. در کابینه میرزا علیاصغر خان اتابک نیز در همین سمت بود؛ اما در کابینههای ابوالقاسم خان ناصرالملک و حسینقلیخان مافی نظام السلطنه وزیر دادگستری شد و در برپایی عدلیه نوین زحمات زیادی را متحمل شد. در سال 1326 در کابینه نظام السلطنه ابتدا وزیر عدلیه و سپس وزیر فرهنگ شد. او عملاً همپا و همراه بخشی مهم از تاریخ ایران بوده و در مدت حیات خود ضمن انجام خدمات فرهنگی و ادبی بسیار، مردی درستکار، صادق، لایق، صمیمی، پرکار، مطلع و مدبر بود. این کتاب چهارمین بخش از «گزارش ایران» اوست که به لحاظ اهمیت تاریخی که دارد و اینکه روشنگر بسیاری از مسائل و پاسخگوی بسیاری از پرسشها درباره نقشآفرینان انقلاب مشروطیت ایران است. این کتاب میتواند گزارش مستند و جامع و بیان صادقانهای از حوادث و رویدادهای مربوط به برپایی مشروطیت باشد.
مخبرالسلطنه هدایت کتاب «گزارش ایران» را به شیوه چاپ سنگی در چهار مجلد منتشر کرد. این کتاب، تاریخ ایران را از پیش از اسلام تا انقراض سلسله قاجاریه دربرمیگیرد. این چاپ از نیمه دوم جلد سوم تا پایان جلد چهارم را شامل میشود. علت انتخاب این بخش آن است که مخبرالسلطنه و نیاکانش در دورههای قاجاریه و مشروطیت از دستاندرکاران حکومتی و در نتیجه شاهد عینی وقایع بودهاند؛ از اینرو «گزارش ایران» شامل اطلاعات جالب و دستاولی است که در منابع دیگر کمتر یافت میشود.