حکیم صفای اصفهانی (1343 - 1269) در فریدن چشم به جان گشود. وی در جوانی به همراه برادرش علیمحمد متخلص به حکیم به دنبال کسب فضل و دانش راهی تهران شد و پس از مدتی به سبب قریحه اش در محافل ادبی جا باز کرد. او ملازم مؤتمن السلطنه بود و با وی به مشهد رفت. وی در فلسفه، تفسیر، کلام، منطق و حکمت استاد بود. غزلیاتش به طرزی دلنشین همراه با ترکیبات ابداعی مورد استقبال شاعران قرار گرفت. قصاید وی استادانه سروده شده و در مثنوی از گلشن راز شبستری پیروی کرده و مسمطات وی حاوی مدح و منقبت ائمه اطهار است. اشعار وی بیشتر شامل مواعظ، توحید و دقایق عرفان و تصوف است. احمد سهیلی خوانساری در سال 1337 به تصحیح این دیوان دست زد. این کلیت شامل 5691 بیت است که 191 بیت آن از دفاتر و جنگها جمع آوری شده و باقی از روی نسخه خویشنویسباشی کتابت شده به دستور اباخان تصحیح شده است.
در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران این توفیق را یافته ایم که شهرداران و مسئولان خدمات به مردم، در کلیه سطوح لشکری و کشوری فراتر از وظایف عادی خود، گامهایی در راه اعتلای فرهنگ و اندیشه جامعه بر می دارند و با تلاشهای مناسب علمی و هنری، ایران را در جهان و در مقابل تاریخ سرافراز می کنند. امروز شایسته آن است که در روند تفکرات اسلامی و انقلابی ایران انسانهای لایق و برجسته تاریخ این مرز و بوم را به نسل خودمان و به جهانیان بشناسانیم و با برگزاری یادبودها و نوشتن مقاله و تهیه فیلمها بدین وسیله توطئه های امپریالیسم را در رابطه با محو فرهنگ جهان سوم خنثی نماییم؛ این خود انقلابی است در مسیر انقلاب اسلامی ایران......موضوع کتاب حاضر رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر است که شامل رجال فقه و حدیث و تفسیر، رجال حکمت و فلسفه و عرفان و تصوف است و توسط سیدمحمدباقر کتابی تالیف شده است.
خسرونامه یا داستان هرمز و گلرخ اثری است در قالب مثنوی و داستان گونه و پرماجرا در بیان رموز اسرار عرفانی و روحانی. در آغاز کتاب مقدمه ای در باب این اثر سترگ و خلاصه داستان به صورت نثر آمده که فوق العاده راه گشا است و خواننده می تواند با یک نظر از ماجرای داستان با خبر گردد و آنگاه با رجوع به متن به اسرار عرفانی مندرج در اثر پی ببرد. در این داستان قیصر روم که سالها در آرزوی داشتن فرزندی است از یکی از کنیزکانش صاحب پسری میشود؛ اما پسر و دایهاش بر اثر کینه و حسد همسر قیصر، آواره دیار میشوند و طی حوادثی در قصر پادشاه خوزستان سکنی میگزینند.
بابافغانی شیرازی در اوایل نیمه دوم قرن نهم در شیراز به دنیا آمد. در جوانی به سیرو سفر پرداخت و بعد در هرات به خدمت جامی رسید و شعر او مورد پسند استاد واقع گشت. بابافغانی از هرات به آذربایجان و سپس به خراسان رفت. او پیرو استادان شیراز و یادآور لسان الغیب در عهد خود بود و به حافظ کوچک شهرت داشت. او از مطرحترین شاعران مکتب وقوع است و اکثر تذکرهنویسان متوجه سبک تازه او در شعر شدهاند . به علت همین سبک تازه خود مورد پسند شاعران خراسان قرار نگرفت و لاجرم سالها در آذربایجان زیست. شعر او را میتوان واسطه شعر حافظ و سبک هندی دانست. این کتاب دیوان اشعار بابافغانی اوست که شامل غزلیات، قطعات، رباعیات، ترجیعات و مقطعات اوست.