اين مقاله به بررسي كاركرد اصلي مهم در تحليل گفتگو مي‌پردازد كه به فيلسوف معاصر پل گرايس تعلق دارد. او معتقد است مكالمه ميان افراد، علاوه بر رد و بدل كردن اطلاعات، بر پايه همكاري ميان آنها است و در همين راستا اصلي به نام «اصل همكاري» را مطرح مي‌كند كه شامل قواعدي درباره زيربافت متون است. از آنجا كه اصل همكاري گرايس در رابطه با گفت وگو مطرح شده، مي‌توان آن را در تحليل متون نمايشي به كار برد. در اين مقاله، «اصل همكاري» گرايس در نمايشنامه سالارزنان اثر كاريل چرچيل مورد كاوش قرار مي‌گيرد و تلاش مي‌شود كه در راستاي اين بررسي، به رويكردهاي سياسي ـ فمينيستي موجود در متن پرداخته شود، چرا كه بي‌گمان گفت وگوها بخش عمده‌اي از اين رويكردها را نشان مي‌دهند. هدف اين مقاله اين است كه نشان داده شود چطور بهره‌گيري از رويكردهاي زبان‌شناختي و استفاده از امكانات گفت وگو مي‌تواند به نمايشنامه‌نويس در روند خلق اثر ياري رساند.

منابع مشابه بیشتر ...

57587fe268a22.PNG

واكاوي قدرت فوكويي و جامعه زندان‌گونه در نمايشنامه پاسبان‌هاي مهربان كاريل چرچيل

جلال فرزانه دهکردی, رامین فرهادی

ماهيت تئاتر سياسي دههﻫﺎي هفتاد و هشتاد بريتانيا را ﻣﻰتوان با پايداري آن در برابر گفتماﻥهاي ايدئولوژيك قدرت حاكم ـ به ﻭيژه حزب نومحافظهﻛﺎر مارگارت تاچر ـ بررسي كرد. نمايشنامهﻧﻮيسان انگليسي كه از انديشه ميشل فوكو تاثير بسيار گرفتهﺍند، با استناد ﺑﻪ رويدادهاي تاريخ، تلاش كردﻩاند در برابر پنداشتﻫﺎي آرماني قدرت حاكم سكوت نكنند. از جمله آنها، كاريل چرچيل است كه در نمايشنامه پاسباﻥهاي مهربان (١۹۸۴) با تاثيرپذيري از كتاب مراقبت و تنبيه (١۹۷۵) ميشل فوكو و ترسيم فرانسه پس از انقلاب ١۷۸۹، سرآغاز قدرت بورژوازي و تداوم سيطره آن را تا امروز نشان ﻣﻰدهد. بنابراين، اين گفتار، در پرتو تاريخﺑﺎوري نوين، تلاشي براي ترسيم رويكرد ضدقدرت و ضدتاچريسم چرچيل در پاسباﻥهاي مهربان است؛ و گفتار بررسي نيز ﻣﻰكند كه چگونه در نمايشنامه بالا قدرت حاكم اروپاي غربي، شيوهﻫﺎي تنبيهيﺍش را از هراسﺍفكني مستقيم، مجازات و شكنجه جسم، ﺑﻪ هراسﺍفكني نامستقيم، نظارت بر افراد، در جامعه تغيير ميﺩهد و از هرگونه اعتراض مدني جلوگيري ﻣﻰكند.

572dfa047fac1.PNG

ساخت‌هاي اسنادي شده زبان فارسي در ترازوي نظريه‌هاي نحوي

والی رضایی, مژگان نیسانی

به طور كلي ساخت‌هاي اسنادي شده ساخت‌هاي نحوي نشانداري هستند كه يك گزاره منطقي ساده را توسط دو بند بازنمايي مي‌كنند. ارتباط اين ساخت‌ها با ساخت‌هاي پايه‌اي‌تر با توجه به چارچوب نظري معين مي‌شود كه براي تحليل به كار می‌رود. از سوي ديگر مطالعات گشتاري به دنبال اين هستند كه با استفاده از ويژگي‌هاي ساخت‌هاي اسنادي شده ساخت زيربنايي آنها را تعيين كنند. چنانچه جملات اسنادي به عنوان ساخت‎ پايه براي ساخت‎هاي اسنادي شده در نظر گرفته شوند، تحليل از نوع پس‌گذاري خواهد بود و در صورت مرتبط كردن اين ساخت‎ها با ساخت‌هاي اسنادي نشده تحليل عنصر زايد ارائه مي‎شود. هدف اين پژوهش اين است كه نشان دهد كدام يك از تحليل‌هاي ارائه شده در نظريه‌هاي نحوي براي توصيف و تبيين ساخت‌هاي اسنادي شده زبان فارسي مناسب‌تر هستند؛ بدين منظور ضمن معرفي رويكردهاي گوناگون و محك‌زدن آنها با داده‌هاي زبان فارسي نقاط ضعف و قوت آنها بيان مي‌شود. در پايان، اين مقاله نشان مي‌دهد كه رويكردهاي گشتاري پس‌گذاري و عنصر زايد به خوبي از عهده تبيين اين جملات برنمي‌آيند، زيرا يا رابطه ميان سازه اسنادي شده و بند پيرو يا ارتباط دروني سازه‌هاي بند پايه را ناديده مي‌گيرند. جملات اسنادي شده نمونه‌اي از تعامل نحو، معناشناسي، كاربردشناسي و كلام است؛ به سخني ديگر، تنها نگاه صورت گرايانه به اين ساخت نحوي، ويژگي‌هاي معناشناختي و كاربردشناختي آن را ناديده مي‌گيرد، در حالي كه دستور نقش و ارجاع، نظريه‌اي است كه انگيزش‌هاي معناشناختي از جمله وجود رابطه محمول ـ موضوع و انگيزش‌هاي كاربردشناختي زبان ـ ويژه را مبناي سنجش ساخت‌هاي دستوري قرار می‌دهد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

586b2c87e7986.PNG

فرهنگ واژگان تبری

بهروز محمودی بختیاری

زبان مازندرانی (که به «تبری [تبری]» هم مشهور است)، از زبان‌های ایرانی شمال غربی است که به لحاظ جغرافیایی جزو زبان‌های کرانه دریای خزر به‌شمار می‌رود. طبق آما سال 1993 م، 3265000 نفر در ایران به یکی از گویش‌های این زبان سخن می‌گویند (اتنولوگ). قلمرو رواج مازندرانی را می‌توان به چهار منطقه زیر تقسیم کرد: 1. شهرهای رامسر، تنکابن، کلاردشت، چالوس و نوشهر؛ 2. آمل، نور و محمود آباد؛ 3. بابل، قائم‌شهر، سوادکوه و ساری؛ 4. نکا، بهشهر و بندرگز. آنچه در متون زبان‌شناسی ایرانی تحت نام گویش مازندرانی از آن یاد می‌شود کل استان مازندران را شامل نمی‌شود، بلکه عمدتا حوزه جغرافیایی بین گرگان و چالوس را در بر می‌گیرد. فرهنگ واژگان تبری کاری است در 5 جلد به همراه لوح فشرده.

کلیات/فرهنگ ها
مقاله
5866b3e541424.PNG

ساخت‌واژه افعال شاید و باید در زبان فارسی

بهروز محمودی بختیاری

موضوع این مقاله، بررسی ساختواژه و نظام‌کارایی دو کلمه شاید و باید به عنوان اصلی‌ترین افعال وجهی در زبان فارسی، و مطالعه سیر تحول کارکرد آنها از فعل اصلی به فعل وجهی است. به منظور تبیین فرایندهای ساختواژی رخ داده در این دو فعل، بحث با اشاره‌ای گذرا به دو فرایند دستوری‌شدگی و واژگانی‌شدگی آغاز می‌شود و ویژگی‌ها و انگیزه‌های رخداد این دو فرایند مهم مورد بررسی قرار می‌گیرد. سپس نگاهی به پیشینه مطالعات انجام شده در این حوزه خواهیم داشت که پیش‌درآمدی بر بحث اصلی ما درباره این دو فعل خواهد بود. مطاعه جداگانه دو فعل شاید و باید و بررسی ساختواژه آنها از لحاظ هم‌زمانی و درزمانی، با استفاده از متون زبان و ادب فارسی، بخش‌های بعدی این پژوهش را تشکیل می‌دهد.

دستور زبان/دستور زبان فارسی
مقاله