گرچه من خود زعدم دلخوش و خندان زادم عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن به صدف مانم خندم چو مرا در شکنند کار خامان بود از فتح و ظفر خندیدن رسیدن به روح تصوف، بدون شناختن طنز و طیبت صوفیانه، امکن ندارد. صوفیان هر نکتهای را که سالوس عالمان خودرای و خودبین را برملا کند خوش دارند. این مقاله، ترجمه کتابی است از دکتر مسعود فروزان تحت عنوان شگل دگر خندیدن در سال 1973 در نیویورک منتشر شده است.
کتاب چگونه فکاهی نویس شدم تالیف لئونید لنچ در مورد سرگذشت او و مسیر نویسندگی اوست از زبان خودش. کتاب در سال 1352 توسط حبیبیان ترجمه و در انتشارات توپ منتشر شده است
در رابطه با تعاریف طنز و کسانی که در تاریخ ادبیات ایران تاثیر به سزایی در طنزنویسی داشتهاند مطلبها نوشته شده است. اما در رابطه با حلاج و نقش او در این رابطه و مواردی همچون فرهنگ عامه و تمثیل و مثل، متاسفانه کمتر نوشته شده است که این مقاله به اجمال در این باره، مطالبی را مورد بررسی قرار داده است که ابتدا در رابطه تعاریف طنز، آن گاه از حلاج و عاقبت او در زمان حکومت عباسیان و نقش او در طنز و مثالها و فرهنگ عامه و موسیقی خواهیم داد.