آرتور پورگز نویسنده آمریکایی در سال 1915 متولد شده است و در درجه اول ریاضیدانی است متخصص که نخستین کارهایش را در مجله‌های علمی به چاپ رسانده. او از سال 1915 نوشتن افسانه علمی را آغاز کرده. او در این داستان با طنز شیرینی نشان می‌دهد که متخصصان افسانه‌های علمی آن قدرها هم با ارزش نیستند.

منابع مشابه بیشتر ...

661d24aa65046.jpg

الفبای نویسندگی

مهرداد مهرین

یکی از مشخصات قرن بیستم فزونی مطبوعات آنست. امروز نوشتن مانند حرف زدن امری عادی شده. با وجود این نسبت به قرن نوزدهم آثاری که واقعا بشود آنها را شاهکار نامید رو به کاهش نهاده. علت چیست؟ به عقیده نگارنده علتش اینست که نویسندگان قرن بیستم به سرعت می نویسند، کم فکر و مطالعه می کنند و زیاد به مطلب شاخ و برگ میدهند. بوفون می گوید: خوب نوشتن یعنی خوب فکر کردن، خوب حس کردن، خوب بیان کردن و این سه کار نیاز به فکر و روح و ذوق خوب دارد. بوفون فراموش کرده است که خوب نوشتن حوصله و وقت هم لازم دارد ولی امروزه مردم به قدری گرفتارند که حوصله اینکه قسمت اعظم اوقات خود را به مطالعه و تفکر عمیق بگذرانند ندارند. نتیجه این روش همین اوضاعی است که ملاحظه میکنید. قدماء در نوشتن واقعا زحمت می کشیدند فردوسی سی سال زحمت کشید تا شاهنامه را نوشت...

6543ca8693dad.jpg

مبانی نگارش رسانه ای

امید مسعودی

سبک نگارش در روزنامه ها و رسانه هاي جمعي با سبک نگارش در کتابهاي علمي و ادبي متفاوت است. اين رساله، سعي و کوششي است براي شناخت اين تفاوت ها، يکي از تفاوت هاي اصلي نثر روزنامه اي مطبوعات با نثر غير روزنامه اي، همانگونه که فيليپ گايار روزنامه نگار معروف فرانسوي در مقدمه کتاب بر مي شمارد، «سادگي» است که به عنوان يک خصيصه ي چيره در سبک نويسندگي و روزنامه نگاري از آن ياد ميکند. روزنامه نگاري در ايران از هنگامي که تولد يافت به دليل ورود ناگهاني امواج راديويي، از رشد شتابان باز ماند و ارتباط شفاهي راديو جايي براي رشد ارتباط نوشتاري مطبوعات باقي نگذاشت. گفتار و موسيقي راديو مجال باليدن و رشد طبيعي را از مطبوعات گرفت. تأخر فرهنگي مطبوعات از ورود زودهنگام راديو به کشور در همه زمينه ها به ويژه در سبک نوشتاري مطبوعات نيز اثرات منفي گذاشته است. متأسفانه عده اي نيز بدون شناخت «نثر روزنامه اي» براي در هم کوبيدن نويسندگان ادبي، در نقدهاي مغرضانه ي خود، آنان را متهم به داشتن نثر روزنامه اي (ژورناليستي) مي کنند؟ اين گونه سوء تفاهم ها، در کنار بي توجهي يا کم توجهي روزنامه نگاران و منتقدان و نويسندگان به مبحث مهم «نثر روزنامه اي» باعث شده است که امروزه حتا «خلاصه نويسي» که يکي از شاخص هاي نثر رسانه هاي نوين ارتباطي است ناشناخته باقي بماند. هرچند در زمينه ادبيات داستاني اکنون شاهد قصه هاي «ميني ماليستي» (قصه هاي خيلي کوتاه يا داستانک) هستيم که مضموني را در سه يا چهار پاراگراف بيان ميکند اما عبور همراه با بي تفاوتي از سبک نگارش در مطبوعات، آسيب هاي جدي بر مطبوعات کشور وارد خواهد ساخت زيرا مخاطبان مطبوعات تنها از طريق نوشته و عکس با صاحبان آنها ارتباط برقرار ميکنند و تحقيقات علمي نشان مي دهد که مخاطبان مطبوعات، خواهان سبکهاي نوين نثر روزنامه اي در مطبوعات هستند، آنان از سبک هاي سنگين و پيچيدهي نشر علمي و يا تخيلي - ادبي، به جز در بخش هايي مثل گزارش نويسي توصيفي، گريزان مي باشند. امروزه اين يک واقعيت انکارناپذير است که در کنار روزنامه نگاران، دست اندرکاران روابط عمومي ها و حتا خوانندگان نشريات نيز براي استفاده بهتر از رسانه ها، نيازمند آشنايي با مباني نگارش رسانه اي هستند و اين کتاب زمينه هاي مناسبي براي اين آشنايي فراهم ميکند.