اینگه بورگ باخمن، متولد 1926 در کلاگن بورگ اتریش، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتههای حقوق و فلسفه تا اخذ دکترا ادامه داد. ابتدا نمایشنامه و مقاله مینوشت. در سال 1935 اولین دفتر اشعارش به نام زمان مهلت مانده را منتشر کرد و به عنوان شاعری مهم و صاحب سبک شناخته شد. به ایتالیا رفت و در رم اقامت گزید. در 1956 مجموعه اشعار فراخوان خرس بزرگ را انتشار داد. در زمینه شعر جوایز مهمی دریافت کرد اما پس از دفتر دوم، شعر را کنار گذاشت و به نوشتن رمان و داستان پرداخت. در 26 سپتامبر 1973 آپارتمانش در رم دچار آتشسوزی شد. او در 17 اکتبر در اثر شدت سوختگی درگذشت.
در این کتاب بیش از هفتاد شعر آلمانی ـ از قرن هفدهم تا به امروز ـ گردآوری شده است تا به این ترتیب از شاخصترین یادگارهای ادبیات تغزلی این زبان، در دورهای چهارصدساله دیدی اجمالی به دست دهد. در این راه مترجم بر هر قطعه تفسیری هم افزوده است که با بررسی زمینههای اجتماعی، فرهنگی و زیباییشناختی آن، درک زبان معمولاً استعارهآمیز خاص شعر را آسانتر میکند. از آنجا که در انتخاب این اشعار دید و ذوق ایرانی در کار بوده است، موضوع چند شعر این مجموعه ایران است که این به سهم خود به کتاب رنگی آشناتر میدهد.
این کتاب دربرگیرنده دیوان اشعار امام شافعی است و ترجمه کامل ابیات آن است که مزایایی به این ترتیب داراست: بررسی سبکشناسانه شعر شافعی، معرفی دقیق منابع و مآخذ خطی و چاپی، طبقهبندی اشعار و تشخیص اشعار منتسب به او، جامعیت این مجموعه نسبت به دیوانهای دیگر.
اگر از یک نمایشنامهنویس یا داستاننویس بپرسد عالیترین کار او کدام است، آشفته نمیشود. و در یادآوری یکی دو اثری که ولو برای چند ساعتی موجب شادی، ادراک و خرسندی برخیها شده تردید نخواهد کرد. من هرگز نشنیدهام که کسانی، گیرم حتی عشاق سینهچاک شعر که هنوز هم هستند، در بعد از ظهر یا شامگاهی پربار از شعر، به همان میزان لذت برده باشند که افرادی که در شعر معنایی از جان افروزی مییابند. و سپس کودکاناند که میباید شعر را از برکنند، زیرا ـ چنان که معروف است ـ اشعار به تیزی ذهن و حافظه کمک میکنند. هم از این روی در شعر شادمانی اندکی وجود دارد. برای نویسنده، این حقیقت که شعر او موفق است یا به برخیها میرسد، خجستگیای در بر ندارد. شعر تک و تنهاست؛کارکردی ندارد و سرراست با کسی مرتبط نیست. این روزها شعر چیزی را بر نمیکشد، و حتی مومنین به شعر خیلی وقت است قید توانمندیهای آن را زندهاند. آوازه و یقین، دیگر در اندرون خود شعر با هم میزیاند.