در مجموعه سفینه تبریز چندین رساله یا سند تاریخی وجود دارد که یکی از آنها نامهای ارزنده در باب چگونگی جلوس آرپا خان، آخرین پادشاه ایلخانی ایران، است که این مقاله به معرفی و توصیف و نقل آن میپردازد. این نامه که در دو صفحه پایانی سفینه تبریز(ص 733 و 734) جای دارد، نوشته خواجه غیاث الدین محمد(مقتـ.736 ق)، یکی از فرزندان خواجه رشید الدین فضل الله همدانی، است که در زمره رجال سیاسی برجسته اواخر عصر ایلخانیان در ایران بوده و در سال 726 ق، به وزارت سلطان ابوسعید برگزیده شده و در حوادث اخیر عصر ایلخانان نقش مهمی داشته است. وی که به هنگام مرگ سلطان ابو سعید وزارت او را بر عهده داشت، چون ابو سعید فرزندی نداشت، برای تعیین جانشین او شورایی تشکیل داد و آرپا خان را که از امرای مغول بود، با شرایطی به جانشینی او برگزید. در باب چگونگی به قدرت رسیدن آرپا خان روایات گوناگونی در دست است و این نامه از اسناد منحصر تاریخی این عصر است که غیاث الدین وزیر در فاصله کوتاه سلطنت آرپا خان و پیش از کشته شدن، به برادرش ـ خواجه مجد الدین ـ نوشته و در آن چگونگی گزینش آرپا خان و شرایط خود را به روشنی شرح داده است. ابوالمجد تبریزی یکی دو ماه پس از نگارش و تنها دو روز مانده به قتل خواجه غیاث الدین به نقل این نامه پرداخته که نشان میدهد وی در سال 736 ق در قید حیات بوده و مرگ او در سالهای پس از آن رخ داده است. همچنین وی با رجال سیاسی و دیوانی عصر خود ارتباط نزدیک داشته و نزد آنان مقرب بوده است، بهگونهای که توانسته به برنامه مهم و نسبه محرمانه وزیر قدرتمند دست یابد. شاید هم خود او نزد غیاث الدین وزیر قرب و محرمیت تام داشته و وزیر نگارشنامه را به خود او واگذار کرده بوده است. در این نامه چهار شرطی که خواجه غیاث الدین وزیر برای انتخاب آرپا خان مقرر داشته ذکر شده است: 1) از طریق راستی و عدالتپروری و مردمدوستی عدول نکند و هوی وهوس بر طبیعتش غلبه نیابد 2) با همه مردمان و رعایای کشور از مغول و فارس، لشکری و مردم عادی به یکسان رفتار کند و در گسترش عدلوداد بکوشد. 3) دین اسلام را عزیز بدارد و قوانین آن را اجرا کند، زیرا در غیر این صورت ممکن است مردم، او را بر دین مغولان بپندارند و از اطاعتش سر باز زنند. 4) هنگامی که به سلطنت رسید، وی را از خدمت معاف کند تا خانهنشین شود.
سرزمین کهنسال دلاوران ایران باختری از نظر جغرافیای تاریخی و تاریخ مرموز و ناشناخته است. اگر آنطور که در خارج از ایران محققانی چون هرتسفلد، دمرگان، مینورسکی، رالنسن، سر ارول استین برای بررسی گذشته های این سرزمین کوشیده اند فضلای کشور نیز توجهی ابراز می داشتند. اینک بسیاری از زوایای تاریک تاریخ چند هزارساله میهن ما روشن شده بد. نخستین کتابی که درباره لرستان به چاپ رسید مجموعه ای از غلامرضا خان والی و انیس المسافر نام داشت. کتاب مذکور در بوشهر به چاپ رسیده و مشتمل بر آگاهی هایی در مورد جانوران شکاری و فرمانروایان لر از حسین خان والی تا زمان مولف است، پس از آن باید از جغرافیای نظامی لرستان تالیف سپهبد رزم آرا نام برد که مشتمل بر جغرافیای مناطق با توجه به جنبه نظامی انها و ورود قوای دولتی به لرستان و سرکوبی عشایر این منطقه می باشد. آقایان بهمن کریمی و محمدعلی امام شوشتری نیز چند صفحه ای از کتابهای جغرافیای تاریخی غرب ایران و تاریخ جغرافیایی خوزستان را به لرستان اختصاص داده اند. با این حال تا به امروز کتابی که منحصر به تاریخ یا جغرافیای تاریخی این قسمت از ایران باختری باشد تالیف نشده است.
موسسه امیدوار است با انتشار این مجموعه در نهایت بتواند در ارج نهادن به سند و اشاعه فرهنگ مستندگویی در تاریخ تلاشی درخور نموده و در این راه بخشی از سوالات و خواسته های وسیع ملتی بزرگ را پاسخ دهد و به همراه سایر فعالیتهای تحقیقاتی و انتشاراتی مصمم است به منظور نشر آثار فرهنگی و تاریخی با بهره جویی از مجموعه اسناد و مدارک خود دست به انتشار سلسله کتابهایی با عنوان تاریخ معاصر ایران بزند و در این راه به توکل الهی و یارای استادان و محققان و اهل علم امید بسته است.
کتاب نامه های امیر کبیر مشتمل است بر نمونه جمع آوری شده در اسناد متعلق به امير در سازمان اسناد ملي ايران، وزارت امور خارجه، كتابخانه مجلس و كتابخانه مركزي دانشگاه تهران. اين نامهها و اسناد بر چند بخش تقسيم شده است: نامههاي امير به ناصرالدين شاه، نامههاي شاه به امير، نامههاي امير به دولتمردان و كارگزاران ايراني و يا سفيران دول بيگانه، و اسناد و نوشتههاي ديگران درباره او. افزون بر اين، آل داود داستانهاي رايج ميان مردم درباره امير را، اعم از آنكه اصلي تاريخي داشته يا نداشته، گرد آورده و نيز گزارش وزيرمختار ايران در فرانسه به امپراطور فرانسه درباره اوضاع ايران در عصر ناصري را به عنوان ضميمه به كتاب افزوده كه خود حاوي نكات مهمي درباره اصطلاحات عصر امير و آشنايي ايرانيان با فكر و تمدن غرب است. مؤلف، در آغاز كتاب، شرح مختصري درباره امير و فعاليتها و مأموريتهاي سياسي او، از پايان دوره سلطنت فتحعليشاه به اين سو...
اسماعیل هنر فرزند ارشد یغمای جندقی (1225 ـ 1288 هـ.ق ) در عنفوان جوانی، پدرش او را به کاشان فراخواند و به تحصیل واداشت. او بعد از آن به اصفهان و کربلا رفت و در درسهای مختلف شرکت کرد و از اساتید بنام بهرهها جست. او بعد از تکمیل تحصیلات عازم موطن خود قریه «خور» گردید. شعر وی در استحکام و استوار الفاظ شاید بر اثار یغما پدرش هم ترجیح داشته باشد؛ ولی در لطف و شیرینی به پایه او نمیرسد و لهجه و آهنگ او را نیز فاقد است. مروری بر نسخه خطی دیوان وی نشانگر این است که شاعر تسلط کامل بر فرهنگ اسلامی و عربی و دقایق آنها داشته و بر علومی همچون فقه، اصول، حدیث، تفسیر قران تسلط و از علومی همچون طب سنتی آگاهی داشته است. تنها نسخه خود از اشعار او در حقیقت مجموعهای است از اشعار و آثار هنر که در ضمن متن و حواشی آن، آیات گوناگونی از قرآن کریم، احادیث و اخبار مختلف، نسخههای طبی و نیز خطبة البیان و خطبة المتقین از نهجالبلاغه آمده است. نیز قصائد و قطعاتی از اساتید شعرای عربزبان در مواضع مختلف این نسخه درج شده است. اشعار هنر در این نسخه در حدود 5230 بیت است که شامل قصائد، غزلیات، مراثی و نوحهها، قطعات، رباعیات، هجویات و ترکیبات میشود.