جووانی بوکاچو شاعر و نویسنده اومانیست ایتالیایی، متولد سال 1313 میلادی در چرتالدو (محلی نزدیک فلورانس ـ certaldo) میباشد. وی تحصیلات مقدماتیاش را در فلورانس به پایان رساند و در سال 1328 میلادی به اصرار پدر برای کار در شرکتی تجاری راهی ناپل شد. از نظر خود نویسنده دوره دوازده ساله اقامتش در شهر ناپل (1328 ـ 1340) کاملا اتلاف وقت بود؛ چرا که او مرد ادبیات بود نه تجارت، طبیعت او را برای سرودن خلق کرده بود ... در سال 1362 با راهبی به نام جوآکینو چانی آشنا میشود و آن قدر تحت تاثیر او قرار میگیرد که تصمیم میگیرد تارک دنیا شود و کلا ادبیات را رها کند و اگر فرانچسکو پترارکا شاعر و نویسنده سالهای 1304 الی 1374 میلادی به داد او نمیرسید، تمام کتابهایش را از بین میبرد و کاملا خود را وقف دنیای مذهبی میکرد. سالهای 1362 تا 1375 سالهای غم و اندوه نویسنده است، زیرا فقر و انواع بیماریها او را احاطه کردند، حافظهاش را از دست داد و دچار افسردگی شد. تنها اثر سالهای آخر عمرش «تفسیری بر کمدی الهی دانته است» که در شصت قسمت نوشته شده است. سرانجام در 21 دسامبر سال 1375 میلادی به خاطر بیماری پیش رفته در کلیه، و طحال روده، پوست و .... دیده از جهان فرو بست.
کتاب هزار و یک حکایت یکی از تالیفات مرحوم خلیل خان ثقفی است. ایشان در پاریس به مطالعه کتب مختلفی از آثار نویسندگان عربی، مراکشی، الجزایری، فرانسوی، ژاپنی، چینی، انگلیسی، آلمانی که حکایات را نوشته بودند نمود و مصمم گردید که با اطلاعات شخصی حکایات مختلفی را بهم درآمیزد و اندک اندک آنرا تا پانصد حکایت درآورد ولی با فرصتی که در مدت یک سال بدست آورد و شور و ذوقی که پیوسته در تدوین کتاب از خود ابراز می نمود کم کم حکایات گردآورده او از یک هزار تجاوز نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و پس از بازگشت به میهن حک و اصلاح مختصری نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و منتشر نمود...
در این داستان پلیسی جنایی، احمد به همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی مسلح میزند .آنان، سرمایهداری به نام پرویز پازوکی را میربایند .در این ماجرا احمد، راننده پازوکی را به قتل میرساند و در پی آن وقایعی رخ میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.