برای ورود به بحث واقعیت شعری و بینش هنر احمد شاملو، که به یک معنا زاییده بینشهای حاکم بر عصر ماست، ضرورت دارد مقدمهای بچینم. این مقدمه را از درون فرهنگ ایران، و حتا با تکیه بر آن درون از مباحث و گفتمانهای امروزی آن فرهنگ، استخراج میکنم. این مقدمه، شعر و نثر شاملو را در میدان بحرانی جای میدهد که با رحان امروزه پیوند داد. اشاره میکنم به غزلی از مولوی با مطلع زیبای «میان باغ گل سرخهای و خو دارد/ که بو کنید دهان مرا چه بود دارد». شعر مولوی به ارتجال گفته شده، و به همین دلیل غزل، انواع تناقضها را در خود جای میدهد. غرضم حضور دو سویگی است که به ذهن شمس و یا مولوی، و یا هر دو رسیده است، و این ساختار دوگانگی، بیانکننده موقعیتهایی است که شاید در عصر شمس تبریزی و مولانا، صورت دیگری داشتند و امروز صورت دیگری به خود گرفتهاند. غرضم این است که ما درون ساختارهای مانعهالجمع سر میکنیم و به رغن اشارههای صریح در آثار کهن و آثار معاصر به این مانعهالجمعی، اجازه عبور به فراسوی آن را پیدا نمیکنیم. یعنی جهان ما جهان تقسیم شده به نیکی و بدی است و ما نه در فراسوی نیک و بد، که در این سوی نیک و بد، و یا در میدان بحران نیک و بد سیر میکنیم. و شاید تصویر و استعاره دوشویگی بتواند گفتمان و یا قال و مقال سنت و مدرنیته در ایران را هم بیان کند.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
این کتاب به تعبیر نویسنده، رسالهای پیرامون تشتت فرهنگ در ایران است. مولف درباره این بخش مینویسد: ما در یک دوران تشتت فرهنگی زندگی میکنیم. غرض من از «ما». ما ایرانیها هستیم؛ غرض من از «دوران»، همین دوران خود ماست؛ و غرض من از فرهنگ، همین فرهنگ خود ماست. من فعلاً کاری به آنچه که در آن سوی مرزهای ما میگذرد، ندارم؛ نمیخواهم حتی از برخورد عوامل فرهنگی و عناصر مدنی در سطح جهانی حرفی بزنم؛ نمیخواهم اشاره بکنم به وضع اقتصادی و اجتماعی جهان، و وضع روانی جوامع آن سوی مرزهای جامعهی ما؛ ولی این را میدانم که ما در یک دوران تشتت فرهنگی زندگی میکنیم، و من در این رساله میخواهم نخست تشتت فرهنگی را تعریف کنم، بعد موجبات روانی و عینی تشتت را بنویسم و بعد بکوشم تا آنجا که امکان دارد و من در اوضاع فعلی سرم میشود، راه نجات از این تشتت را نشان بدهم؛ چراکه ادامه تشتت فرهنگی، بالاخره روزی ما را از تمام عناصرزاینده و زندگی بخش محروم خواهد کرد و نتیجهاش زوال کامل فرهنگی خواهد بود که در دورانی از تاریخ ما، موجبات پیدایش یکی از جلوههای ذهنی بشر، یعنی عرفان ایران را فراهم کرده و در کنار آن در یکی از رشتههای بزرگ هنر و معرفت مجازی بشر، یعنی شعر، به نوعی اوج دست یافته است و این خود بدون تردید افتخار بزرگی است؛ گرچه نباید این افتخار ما را فریفته باشد، و یا وسیله قرار گرفته باشد برای تحمیق ما به وسیلهی مستشرقان بیشعور و پیروان آنان در داخل مرزهای خودمان».
ریچارد سوم نمایشنامهای از ویلیام شکسپیر است. 33 نقش اصلى و دهها نقش فرعى در این نمایشنامه حضور دارند. پنج پرده و 25 صحنه متفاوت در مکانها و زمانهاى مختلف باعث شده تا ریچارد سوم به لحاظ اجرا یکى از دشوارترین آثار نمایشى شکسپیر به شمار آید. «ریچارد سوم» شکسپیر از زمان سلطنت هنرى پنجم بر خاک انگلستان و شکست و عزلت فرانسه دشمن دیرین و دیرپاى بریتانیا آغاز مىشود. اما با قتل هنرى پنجم و در حالى که پسرش تنها سهماهه است، آرامش سرزمین برهم مىخورد. امرا و نجیبزادگان محلى علم طغیان به دست مىگیرند و از دیگرسو فرانسه نیز به رهبرى دخترکى جوان و کاریزماتیک به نام ژاندارک، به مقابله با سربازان اشغالگر انگلیسى دست مىزند. تا زمانى که هنرى ششم بزرگ شود و تخت و تاج مدعیان فراوان مىیابد و دورانى از جنگهاى داخلى در انگلستان آغاز مىشود که به دوران جنگهاى گل شهرت مىیابد. در این دوران پدر پسر مىکشد، پسر بر ضد پدر مىشورد.