با این که در باب تعریف شعر، از زمان ارسطو تا به امروز اختلاف آرای فراوانی به چشم میخورد، اما یک نکته با بیانهای گوناگون در همه آنها مشترک است و آن این که عنصر خیال یکی از پایهایترین عناصر شعر است. تخیل پایه و اساس هرگونه تشبیه، تمثیل و استعاره است. کشف رابطه بین سرو و قامت یار در شعر کلاسیک فارسی، بین فواره و درخت بید در شعر اکتاویوپاز و بین شب و ستارهها با پیرمدی که دندانهایش در حال فروریختن است در شعر نیما و هزاران نمونه دیگر در شعر ایران و جهان تصاویری است که از تخیل شاعرانه برآمده است. در بین نظریهپردازان متأخر، نظر یاکوبسن مبنی بر غلبه گرایش جانشینی (استعاره) در زبان شاعرانه در واقع به طور ضمنی بر اهمیت تخیل در زبان شعر تأکید میگذارد.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.