این مقاله در مقدمه به این موضوع میپردازد که مهمترین ابزار بشر برای رسیدن به حقیقت و زیبایی، زبان و اندیشه است و زبان علاوه بر اینکه وسیله ارتباطی است، ابزار تفکر منطقی نیز هست. اما زبان ادبی که در نزد رودکی به کمال وجود دارد، مهمترین ظرفیت بروز و عینیکردن مفاهیم ذهنی با استفاده از اصول زیباییشناختی است. سؤال اصلی این مقاله آن است که رودکی چگونه و از چه راههایی زبان و اندیشه را به هم پیوند زده است و خلاقیت هنری او در چیست؟ به همین دلیل نویسنده پس از ارایه شواهد و تحلیل و بررسی آنها اثبات میکند که رودکی از تمام امکانات زبان و اصول شناخته شده هنر خلاق برای تلفیق اندیشه و زبان ادبی بهره جسته است. مواردی همچون قراردادن مناسبترین واژگان در محور همنشینی زبان، کشف روابط هستیشناسانه و علت و معلولی از طریق زبان ادبی، ابراز حقیقت هنری، استفاده از اصل تداعی معانی و تخیل و وارد کردن تجربه شاعرانه در قلمرو زبان، برجستهترین مواد جادوی اندیشه و زبان ادبی رودکی است.
آموزشهای زرتشت پیامبر ایران درباره روش اندیشیدن و کامیاب شدن در زندگی ، تألیف تهمورث ستنا با ترجمه موید رستم شهزادی، مشتمل بر ترجمه و تفسیر مهمترین بخش اوستا، یعنی گاهان، سرودهای زرتشت است. هدف نویسنده، شناساندن روح و مفاهیم اخلاقی گاهان بهویژه برای جوانان است و همینطور که خود او بیان کرده، تا حد امکان از به کار بردن اصطلاحهای تخصصی احتراز جسته است. کتاب فاقد فصلبندی است. نویسنده ابتدا کلیاتی درباره اوستا و مهمترین بخش آن گاهان بیان کرده و در ادامه، ترجمه سه دعای زرتشتی، یعنی اشم وهو، یثا اهو و ینگه هاتام را آورده و مفاهیم اخلاقی آنها را توضیح داده است. از آنجایی که گاهان مشتمل بر پنج بخش، یعنی اهونودگاه (هات 28-34)، اشتودگاه (هات43-46)، سپنتمدگاه (هات 47-50)، وَهو خشتر (هات 51) و هیشتوایشت (هات 53) است، نویسنده با آوردن هر بخش، بندهای مربوط به هر کدام را نوشته است. روش او اینگونه است که ابتدا پیام و مفهوم هر بند را بهطور مختصر بیان کرده و در ادامه، ترجمه بند مربوط به آن را میآورد
ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به رودکی و مشهور به استاد شاعران (زادهٔ ۲۴۴، رودک - درگذشتهٔ ۳۲۹ هجری قمری) نخستین شاعر مشهور ایرانی-فارسی حوزه تمدن ایرانی در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد شاعران این قرن در ایران است. رودکی، شاعر و استاد سمرقندی نامش بر تارک ادوار شعر فارسی میدرخشد، هر وقت سخن از نخستین شاعر بزرگ تاریخ ادب فارسی دری به میان آید مسلماً نام رودکی بیش از هر نامی در خاطرهها جلوهگری میکند. این شاعر بزرگ که فضل تقدم او بر همۀ شاعران در اقوال شاعران بزرگ همعصر او و بعد از او دیده میشود در زمانی که شعر فارسی دری هنوز مراحل کمال خود را نپیموده بود اشعاری سرود که بعضی از آنها که در معدود اشعار باقی ماندۀ از او، دیده میشود با بهترین اشعار بزرگترین شعرای فارسی زبان برابری میکند. شعر او علاوه بر جنبۀ کیفی از نظر کمّی نیز از مزیتّی خاص برخوردار بوده است و بالاترین رقم در تعداد اشعار به او نسبت داده شده است ولی متأسفانه از ابیات کثیر او که حتی به یک میلیون و سیصد هزار بیت هم بالغ دانستهاند کمتر از هزار بیت او به جای مانده که از این مقدار نیز بعضی ابیات انتسابش به رودکی محل تردید محققان است و یا در دیوان دیگر شاعران نیز دیده شده است. از رودکی دیوانی و مجموعهیی بهجا نمانده است که مورد تحقیق پژوهندگان قرار گیرد و آنچه گرد آمده است مجموعۀ ابیات متفرقی است که از لابلای اوراق تذکرهها و جُنگها و کتب علوم ادبی به دست آمده است. نخستین دانشمندی که برای جمع آوری اشعار او همّت گماشت شادروان استاد سعید نفیسی بود که تحقیق گستردهیی دربارۀ اشعار وی به عمل آورد و حاصل زحمات ممتد استاد نفیسی کتابی جامع است به نام «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی» که چاپ اول آن در سال ۱۳۰۹ شمسی انتشار یافت. سپس در سال ۱۹۵۸ میلادی اثر تحقیقی دیگری در تاجیکستان توسط عبدالغنی میرزایف به طبع رسیده است که در پایان کتاب، مجموعۀ اشعار به دست آمدۀ رودکی که زیر نظر ی. براگینسکی جمع آوری شده الحاق گردیده است. این مجموعه اشعار یک بار در مسکو در سال ۱۹۶۴ جداگانه به چاپ رسیده و بار دوم چاپ افست آن در تهران انتشار یافته است. چون دیوان رودکی از قرون گذشته به جای نمانده که مورد تحقیق قرار گیرد بناچار آشنایی با اشعار او جز از طریق آثار یاد شده مقدور نیست. در کتاب حاضر با استفاده از مجموعههای مذکور، حواشی و توضیحاتی بر قطعهها و قصیدهها و تغزّلات او نوشته شد تا برای دوستداران شعر کهن فارسی و دانشجویان مفید افتد
تفسير خواجه عبدالله انصاري، از آثار گرانبهاي اوست كه تاكنون متن كامل آن پيدا نيست و جز به ياري بعضي مأخذ، به قسمتي از مطالب آن نميتوان دست يافت. مهمترين اثري كه بخشي از مباحث آن را در خود محفوظ داشته؛ تفسير كشفالاسرار و عدهالابرار ابوالفضل رشيدالدين ميبدي عارف و مفسر بزرگ اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم است. اين مقاله، بررسي اجمالي است در باب آنچه در تفسير ميبدي به نام خواجه عبدالله انصاري آمده يا بگونهاي نقل شده است كه خواننده انتساب آن را به خواجه يقين خواهد كرد. اين بررسي نشان ميدهد كه ابوالفضل ميبدي مقدار ناچيز از تفسير خواجه عبدالله انصاري را در بخش عرفاني كتاب خود، (نوبت سوم) كشفالاسرار، آورده است. ميبدي، تفسير خواجه عبدالله انصاري را، كتاب شيخالاسلام انصاري در تفسير قرآن ميخواند. بنابراين به نظر ميرسد اين كتاب نام و عنواني خاص نداشته و به همان عنوان تفسير خواجه عبدالله انصاري معروف بوده است. مطابق نظر ابوالفضل ميبدي و با عنايت به ديگر آثار خواجه عبدالله انصاري، ميتوان دريافت كه كلام خواجه در تفسير نيز در نهايت ايجاز بوده است و از سوي ديگر، گفتههاي منقول از خواجه در تفسير كشفالاسرار، بعضي بطور كامل و بعضي بصورت جزئي تكرار شدهاند كه خود از حجم مقدرا بازمانده تفسير خواجه ميكاهد. منقولات کشف الاسرار،نشان ازصد ميدان و منازل السائرين خواجه دارد و به روش پير هرات ،که طريقت و حقيقت را با رعايت کامل اصول شريعت مي خواهد، متناسب است.
ایرانیان باستان و سپس اشکانیان و ساسانیان، به تصنیف و نگهداری افسانههایی پرداختند که در زبان عربی سابقه نداشت و اعراب پس از ترجمه این آثار به زبان خود، داستانهای دیگری نیز به همان گونه ساختند. این مقاله، در دو بخش به شرح چند افسانه، که در دورههای نخستین، از فارسی به عربی رفته است میپردازد: بخش اول، افسانههای عمومی که مسائل عام مردمی را، اعم از آیین و تمدن مطرح میکنند و تاریخ مشخصی ندارند؛ مانند «هزار افسان»، «کلیله و دمنه»، «مزدک نامه» و «بلوهر و بوذاسف» و بخش دوم، افسانههای تاریخی که موضوع آنها سرگذشت یکی از بزرگان تاریخ و یا ذکر وقایع تاریخی به صورت داستان است؛ مانند «بهرام چوبین»، «شهربراز و پرویز»، «رستم و اسفندیار»، «انوشیروان»، «بهرام و نرسی» و «دارا و بت زرین». این افسانهها، یکی از عناصر موثر در بلوغ تمدن مشترک پارسیان و اعراب بودهاند.