یکی از مهمترین مسائل عرفانی که در مکتب سنایی و مولوی و ابن عربی مطرح است، مسئله انسان و مقام او در جهان هستی و انسان کامل و انسانالعین است. عرفا انسان کامل را «انسانالعین» حق میدانند که خداوند از ناحیه او به خلق نظر میکند و رحمت خویش را به آنان ارزانی میدارد. این نظریه در مکتب ابنعربی و پیروان او، جایگاه ویژهای دارد و ابنعربی در فصّ آدمی، نخستین بخش از کتاب فصوصالحکم به شرح و بسط این نکته پرداخته است. مولوی هم در مثنوی، این مبحث را از دیدگاه عرفان عملی مطرح میکند و میگوید، انسان دیده نور قدیم است و همه انسانها بهرهای از این فیض دارند و علت اینکه ما دچار خطا و گمراهی میشویم این است که با ارتکاب گناه، گویی پردهای بر این چشم میافتد که او را از درک نور حقیقت ناتوان میسازد و باید با توجه و خودداری از گناه این پرده را از پیش چشم خویش برداریم. مولوی پیرو ابنعربی نیست و مکتب عرفانی او با نحله ابنعربی متفاوت است. برخی وجود مباحثی از این دست را در مثنوی، دلیل پیروی مولانا از ابنعربی میدانند. ولی در دیوان سنایی، که یک قرن پیش از ابنعربی، آن هم در خراسان میزیسته است، قصیدهای با همین مضمون وجود دارد؛ با توجه به تأثیری که سنایی بر شاعران عارف فارسیزبان پس از خود گذاشته است، باید گفت که مولوی را در زمینه نظریه انسانالعین، باید بیشتر از سنایی متأثر بدانیم تا ابنعربی.
به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.
طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...
اين جستار، به بررسي، توصيف و تحليل ماهيت و کيفيت افعال در رمان جاي خالي سلوچ و خاستگاههاي زباني آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستاني محمود دولت آبادي، يکي از دغدغههايش به کارگيري زباني غني و سالم است، در جستجوي چنين زباني، او از سرچشمههاي زبان فارسي (معيار، محاوره، ادبي و کهن) و گويش (سبزواري و غير آن) بهره بسيار برده است. اين رويکرد به عنوان نمونه در يکي از معروفترين رمانهاي وي، جاي خالي سلوچ، به ويژه در پيدايش افعالي متنوع و متفاوت، آشکار ميشود. اين تنوع و تفاوت از اين نظر برجستگي مييابد که در جنبههاي معنايي و واژگاني و ساختار (صرفي و نحوي) افعال توجه خواننده را به خود جلب ميکنند؛ چنان که براي خواننده مساله منشا اين افعال پيش ميآيد. در اين که پارهاي از اين افعال منشا گويشي (سبزواري) و فارسي (معيار و ... ) دارند، شکي نيست؛ اما بخش عظيمي را بايد از مشترکات گونههاي زبان و گويش دانست.
کتاب نفایس الفنون فی عرائس العیون تألیف شمسالدین محمد بن محمود آملی ازدانشمندان شیعه قرن هشتم هجری است که این کتاب را در حدود سال 742 هـ.ق در شیراز به اتمام رسانده است. نفایس الفنون یکی از معتبرترین و گستردهترین دائرةالمعارفهایی است که به زبان پارسی تألیف شده است.