مورخان ادبیات ایران، میرزا شفیع شیرازی معروف به میرزا کوچک و متخلص به «وصال» را یکی از بزرگترین شعرای عهد فتحعلی شاه و پسرش محمد شاه قاجار میشمارند. وصال در زمان سلطنت کریم خان زند، در سال ۱۱۹۲ یا ۱۱۹۳(و به روایتی ۱۱۹۷ق) در خانوادهای محترم در شیراز دیده به جهان گشود. وصال شیرازی در سن شصت و چهار سالگی به آب مروارید چشم مبتلا شد و یکسال نابینا بود. پس از آن طبیبی که از کرمانشاه به شیراز رفته بود، چشمش را میل زد و چشمانش معالجه شد. وصال چنان به مطالعه عشق داشت که بعد از معالجه چشم فوراً مطالعه را از سر گرفت و همین امر باعث شد مجدداً نابینا گردد. معالجههای پس از آن، اثری نداشت. در این دوران که احتیاجات زندگی و عدم توان کار و فقدان درآمد لازم برای زندگی، بر هر فردی فشار زیادی وارد می کند، ایشان با این فقر، با قناعت و مطانت طبع میساخت. هرگز به دربار نرفت و شاعر درباری نشد، با وجودی که درباریان ایشان را میخواستند ولی ایشان امتناع میورزید. وصال به دلیل اخلاق نیکو و داشتن فضل و کمال و عزت نفس برای کسب درآمد خود را نفروخت و همواره در گوشه تضلع، با قناعت و از راه دستمزد کتابت امرار معاش کرد. از کسی توقع نداشت از اینرو بین مردم جذابیت و مقبولیت یافته بود. ایشان در دوران نابینایی همین مسیر را ادامه داد تا اینکه در سال 1262 قمری در شیراز فوت نمود و در بقعۀ شاه چراغ مدفون گردید. وصال در عین تقلید از پیشنیان در فنون شعر استاد بود. وی صفات اصلی بهترین نمونههای شعر کلاسیک را حفظ کرده است. او مثنوی بزم وصال را در بحر تقارب ساخت و داستان شیرین و فرهاد وحشی بافقی را که ناتمام بود، به قدری خوب و استادانه به پایان رساند که هر منتقد دقیق، در تشخیص و بیان تفاوت آغاز و انجام داستان، دچار اشکال میشود.
دیوان اشعار "سلام" مشتمل بر غزلیات، قصاید، مثنویات، قطعات، رباعیات و دیگر منظومات اثر ابوالقاسم سالاری (حیران) است که در سال 1358 در قم منتشر شده است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.