این مجموعه از سه دستنویس تشکیل شده است؛ نخستین و کهنهترین آنها متن اوستایی ویسپرد است با دو وضع مختلف؛ یکی ویسپرد ساده با نیرنگ است، یعنی متن اوستایی کامل آن با دستورهای دینی به زبان پهلوی، و دیگری خلاصه متن اوستایی ویسپرد و ترجمه پهلوی آن است با حذف جملههایی که در متنهای دینی بارها تکرار میشود. پس از آن دستنویسی است از متن خرده اوستا با ترجمه آن به زبان عامیانه هندی که نهچندان کهنه است و نه تاریخ دارد. دستنویس سوم که تاریخ نوشتن آن 1009 یزدگردی است، روایات فارسی است درباره برشنوم که موارد مشابه بسیاری با دستنویس ک 55 کتابخانه شهر مونیخ دارد.
جای یک فرهنگ پهلوی به فارسی که بتواند احتیاجات زبان فارسی را از نظر ریشه شناسی فارسی، شناسی فارسی، شناسایی لغات کهن ادبی، واژه سازی، تتبع در تاریخ زبان فارسی و تحول آن، لهجه شناسی ایرانی و غیره برآورد هنوز در ادبیات فارسی خالی است و در سالهای اخیر که ایرانیان به علوم زبانشناسی و متفرعات آن بیشتر روی آورده اند. این جای خالی بیش از پیش می گردد. فرهنگ پهلوی برای یک ایرانی به منزله فرهنگ های یونانی و لاتینی برای ملل غربی است و با در نظر گرفتن پیوند نزدیکی که زبان فارسی با زبان پهلوی دارد وجود آن برای ادب ایران کاملا ضروری می نماید...
در «فرهنگ پهلوی» واژههای آرامی که ازوارش یا هزوارش خوانده میشود، به واژههای ایرانی یا پارسی میانک گردانیده شده است. این واژهها دستهبندی شده و در هر باب یک رشته واژه که با هم پیوستگی دارد، یاد گردیده است؛ در یکم: نامهای خدا و مینویان؛ در دوم: گیتی و آنچه از آن است چون خاک و شهر و خانه؛ در سوم: در آب و رود و زره و جوی و جز اینها؛ در چهارم: در دانهها و میوهها؛ در پنجم: در خورشها و آشامها. نام نویسنده این فرهنگ به دست نیامده است؛ اما بیگمان فرهنگی است از روزگار ساسانیان.
میرزا احمد (۱۲۳۲–۱۲۸۹ه. ق) بزرگترین فرزند وصال شیرازی متخلص به وقار است. او همچون پدرش خوشنویس و شاعر بود. دیوان شعری به فارسی به نام بهرام و بهروز که در بمبیی چاپ شده از او باقی ماندهاست . وی همچنین داستان قرآنی موسی و خضر را نیز به رشتهٔ شعر کشیده است. یکی از داستان های تاریخی و در عین حال سمبلیک قرآنی که به دلایل مختلف در متون ادبی صوفیانه بارها تکرار شده، داستان «موسی و خضر» است که به دلیل ظرایف و پیام های گوناگون، ظرفیت تاویل پذیری فراوانی نیز یافته است...داستان خضر و موسی، داستانی قرآنی در مورد ملاقات و همراهی موسی(ع) با خضر است. این همراهی به درخواست و اصرار حضرت موسی(ع) بود. خضر با وجود مخالفت اولیه، با این شرط که موسی(ع) هیچ سؤالی از او نپرسد، همراهی را قبول میکند. در این همراهی سه عملِ سوراخ کردن کشتی، کشتن نوجوان و تجدید بنای دیوار توسط حضرت خضر انجام شد. موسی(ع) در هر سه مورد اعتراض کرده و همین سبب جدایی این دو شد. خضر در پایان، علت کارهایی را که انجام داد گفت. این داستان یکبار در قرآن نقل شده و میان مفسران، متکلمان و عرفا گفتگوهای بسیاری در مورد آن وجود داشته و دارد.
کتاب فارسی میانه که امروز با نام «شایست نه شایست» معروف شده، در اصل و چنانکه در دستنویسهای موجود از آن دیده شده، دارای این نام نیست. این کتاب بیشتر درباره گناهان و کیفرهای همارز آنها، نساوریمن (مردار و ناپاکی)، روش برداشتن مردگان از زمین و دستورهای ویژه در اینباره، پایههای گناه، سگدید و مراسم آن، انواع سگها و پرندگانی که از آنها در این آیین میتوان استفاده کرد و .... است. در این کتاب واژگان این متن پهلوی به ترتیب آوانویسی خط پهلوی آورده شده است. در مقابل هر واژه پس از یادکردن صورتهای کهن آن و توضیحات لازم، جای واژه در متن کتاب مشخص شده است.