نام عمر خیام بر تارک گنجینه دانش و ادب ایران میدرخشد و رباعیهای جاودانهاش به دلهای فسرده عشق زندگی میدهد. گرچه بعد زمان و تعصب قشریات، بیشترین یادماندههای اندیشهای او را در غبار فراموشی پنهان کرده بود؛ اما از سالیان پیش که محققان غربی به ترجمه و تحقیق رباعیها پرداختند، سیمایش از گرد قرون و اعصار به فروزندگی نمایان شد. روش نویسنده در این کتاب در نقد و بررسی رباعیها، بیشتر بر مطالعه و تحقیق آثار معاصران حکیم و سپس پژوهش آثار سدههای ششم تا هشتم استوار است.
جای افسوس است که ما از حیات مرحوم میرزاآقاخان کرمانی و تشبئات و عملیات سیاسی او چیز زیادی در دست نداریم جز آنچه چندین مولف از روی یکدیگر با فرق های جزئی استنساخ کرده و هیچ چیز تازه ای تتبع ننموده اند. بنابراین بهتر آن می دانیم که بجای اینکه در این تذکر سی ساله دوباره به نقل همان عبارات اکتفا کنیم به تشریح و تدقیق نظریات و افکار سیاسی و اجتماعی او داخل شده و بسیاری از مسایل را که در حق او تاریک است روشن نماییم. میرزا آقاخان از حیث سرنوشت نویسندگی خیلی شبیه به خیام است که آثارش بواسطه بغض و نفرت مخالفین متروک و بدون مطالعه آنها با تیر اتهامات به جهل و نادانی منسوب شده است. ولی همانطور که اینک پس از شش هفت قرن خیام میرود جای خود را در ادبیات و فلسفه مشرق و مغرب باز کند میرزاآقاخان هم روز به روز مشهورتذ می شود و یکی بعد از دیگری آثار و تالیفاتش به طبع میرسد و کم کم همان طبقات منوره که با او مخالف بودند مجبورند در اطراف او قلمفرسایی کنند...
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
برابر هزارسال است که مسلک و کیش مانی از ایران ریشهکن شده و نیز هزارسال است که دو کتاب مشهور عربی و فارسی «الفهرست ابن ندیم» و «مرزباننامه» اسپهبد مرزبان که از ارکان مانویت است، در دست ایست و کسی را از ماهیت آن آگاهی نیست. ضرورت بررسی حوادث تاریخی ایجاب میکند که تحقیقی در این زمیه صورت گیرد. نویسنده سایه و رنگ مانویت را در تصوف میبیند و ظهور و بروز این دو کتاب که به اواخر قرن چهارم هجری مربوط است، برهانی بر صدق مدعاست. در این کتاب نکاتی در اینباره طرح شده است.
اهمیت شاهنامه در بیان وقایع و پهلوانیها نیست، ارج این کتاب عظیم که زبانی استوار دارد، در جوش دادن پیوستگی تاریخی تمدن ایران است و این ستایشانگیز است. بیش از هزار سال است که ایرانیان اشعار فردوسی را از جان و دل میخوانند و بر خویشتن میبالند. اما بیشتر دقایق در پرده و تمثیل است، راهنما میباید. نویسنده در این کتاب شاهنامه را کیومرث تا ضحاک بررسی کرده است.