هزارویک شب آیینه تمام‌نمایی است از زندگانی و اندیشه مردمان رنگارنگ جامعه‌ای دربرگیرنده اقوام و ملت‌های گوناگون؛ بنابراین آمیزه‌ای است از افکار بلند و ارزمند و نیز کارهایی ننگین و شرم‌آور. هم نمایشگر شادخواری و لذت‌جویی و عشرت‌طلبی و کامرانی صاحبان زور و زر است و هم نقش‌پرداز تلاش و معاش مردم رنج‌دیده و ستم‌کشیده‌ای که سقف خانه‌شان آسمان بود. انگیزه اصلی نگارنده در این کتاب یکی شوق شناخت فرهنگ مردم از طریق پژوهش در قصه‌ها بوده و دیگر شگرفی کار زنی چون شهرزاد که پیروزی‌اش در بیدادستیزی، فرآورده کارگاه صدفه و بخت و از دولت دل‌فریبی و کرشمه‌ناکی نیست؛ زیرا از آنچه به قول می‌گوید، به فعل نمی‌کند، بلکه زاده سخندانی است که سخنی دارد؛ چون سحر و این خود جلوه‌ای است از هوشیاری و کاردانی.

منابع مشابه بیشتر ...

663247450ecdd.jpg

کتاب النقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض

کتاب نقض (النقض) ، اثری در تبیین و اثبات عقاید امامیه و رد اتهامات مخالفان و در نقض کتاب "بعض فضائح الروافض" است. این کتاب توسط عبدالجلیل قزوینی رازی در حدود سال ۵۶۰ ق. نوشته شده است. قزوینی، این کتاب را در رد کتابی به نام "بعض فضائح الروافض" نوشته است. نویسنده کتابِ "بعض فضائح الروافض" سنی مذهب و ساکن ری بوده است که در محرّم سال ۵۵۵ق تألیف آن را به پایان برده و ظاهراً تا سال ۵۵۹ به تکمیل آن مشغول بوده است. نویسنده بعض فضائح روافض، عالمان شیعه مانند سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ صدوق، شیخ مفید و راویان مشهور شیعه را در قرن دوم مورد توهین و سرزنش قرار داده است. این نویسنده برخی از اصول، فروع و اعتقادات شیعه را نیز رد کرده است. چون مطالب بعض فضائح الروافض جنبۀ جدلی داشته، مباحث نقض نیز، به تبع آن، بیشتر حاوی نقد تاریخی است تا مباحث و استدلالات کلامی صرف. عبدالجلیل قزوینی در پاسخ به شبهات و ستیزه جویی‌های این عالم سنی هرگز به موضع‌گیری‌های عجولانه و سست نپرداخته و در نهایت ادب بدون هیچ پرخاش و لجاجتی، خردمندان را به تفکر و تدبر فراخوانده است. با مطالعه دقیق مناظرات و مشاجرات کتاب، در می‌یابیم عبدالجلیل با درایت اعتراضات، شبهات وارده را به‌گونه‌ای منطقی پاسخ داده، چنانکه به‌اندک زمانی کتاب بعض فضائح الروافض به فراموشی سپرده شده است و کتاب «‌النقض‌» تا قرن‌ها پس از تألیف مورد استفاده و استناد بسیاری از عالمان و دانشمندان قرار گرفته است.

6356859ca882e.jpg

دیدگاه ایرانی در جلوه گاه فرهنگ جهانگیرش

برهان ابن یوسف

دیدگاه (ایدئولوژی) مردم و یا هر کشوری را باید در خون و سرشت مردمش جستجو کرد که می توان گفت: "دیدگاه فرمان سرشتی است" این فرمانها اگرچه گاه شدنی است که از سوی یک تن و یا گروهی انگشت شمار بازتاب شود باید پذیرفت که گرفته شده از فرمانهای سرشتی گروهی بیشترین و یا نزدیک به همه مردم می باشد. باید پذیرفت که در رهگذر زندگی هر مردمی، نخست تکدانگانی از آن مردم راه شناسایی پیش گرفته به شناختی راستین رسیده یا می رسند آنگاه شناخت راستین خود را که با بهره گیری از ویژگی های فرهنگ خود دست آورده اند پاسداری می کنند و سپس به رای همگانی می گذارند. اگر همگان پذیرایش شدند که راه زندگی و جاویدی پیش می گیرد وگرنه گاه در نخستین گام راه مرگ و نیستی می پیماید و از میان می رود...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

663a3f3819502.jpg

هویت ملی و هویت فرهنگی (بیست مقاله در قلمرو تاریخ و فرهنگ)

جلال ستاری

مقاله های این کتاب برخی تالیف و برخی آثار نویسندگان برجسته اند و به مضمونهایی چند می پردازند که همه در مقوله فرهنگ و ادب و هنر و تاریخ جای می گیرند و از جمله عبارتند از: زیبایی شناسی و رمزپردازی، سنت و تجدد، زمان در قصه، خواب و خواب گذاری، سعدی، گوته، نیچه، الوار، پروست، نقد هنری، روانکاوی، خاورشناسی جدید، فرهنگ ژاپنی، سیمای زن در طول تاریخ و نیز مبحثی که عنوان خویش را به کل کتاب بخشیده است.

کلیات/مجموعه مقالات
کتاب
65f05dde2982e.jpg

زمینه فرهنگ مردم

جلال ستاری

فرهنگ شناخته ایران، تاریخ فرهنگ سازان نام آور و سرشناس، چه سر آمدان آزاده و مردم دوست و حقیقت جوی و چه متملقان و دروغ پردازان و شاعران دلقک و فرومایه گدا چشم است. اما سر گذشت فرهنگی خود مردم، عامه ناس، چه در ایران و چه در اقاصی جهان اسلام که وسعت تمام داشت و مردم رنگارنگی از اقوام و ملل گوناگون در سراسر ش جمع آمده بودند و در کنار هم می‌زیستند، تا آنجا که میدانم به صورتی منظم و جامع، هنوز نوشته نشده است و آنچه در زمینه «شناخت کم و کیف گذران مردم در ایران و در جهان اسلام که چه سان زیستند، بر چه بودند و بر ایشان چه رفت» تألیف یافته و به اطلاعمان رسیده است، بسیار اندک است. این مردم چه می‌گفته‌اند و به چه می‌اندیشیده‌اند؟ بی گمان همه، سراسر فرهنگی سرشناسان را، اگر هم به درکش نائل می‌آمدند، نمی‌پذیرفته‌اند و از قبول و احتمال آن به لطایف الحیل تن می‌زده‌اند و بنابراین در مقابل فرهنگی رسمی، فرهنگی دیگر، که ادبیات و فرهنگی «مقاومت» نامیده شده، نضج می‌گرفته است. و گاه نیز بزرگان فرهنگی، سخن از زبان آنان می‌گفته‌اند و در نتیجه بازگو کننده خواستها و آرمانهای مردم بوده‌اند و مردم هم احساس می‌کرده‌اند که با ایشان همدلی و همدمی دارند.

فرهنگ و تمدن
کتاب