وقتی از امام فخر رازی سخن به میان میآید، در ذهن بیشتر اهل فضل و حکمت، تندیس تردید و قهرمان انتقاد و نقد مجسم میگردد. لقب امام المشککین هم که به وی دادهاند اشاره به همین معنا دارد. نویسنده این کتاب کوشیده است تا چهره جامعی از امام فخر رازی ارائه کند؛ به ویژه جایگاه او را در تفسیر قرآن و فلسفه و کلام و بهویژ] نقد فلسفی بازنماید. نویسنده نشان داده است تشکیکهای فخر رازی ناشی از جوشش و کوششی است برای تحری حقیقت و این از ویژگی پویای فرهنگ ایرانی / اسلامی در سده چهارم تا ششم هجری است.
کتابنامه آثار زنان ایران شامل دو قسمت مولفین زن و مترجمین زن است که در سال 1349 منتشر شده است. در این سال کتابخانه اختصاصی تحقیق درباره زن تشکیل شد. هدف از این اقدام تاسیس مرکزیست برای جمع آوری تحقیقات مربوط به زن و آثار زنان مولف و مترجم ایرانی و تشویق دیگر بانوان دانشمند کشور تا ضمن اجرای وظایف خانوادگی و اجتماعی اندوخته معنوی و فکری خود را نیز بکار گیرند و برای کمک به پیشرفت فرهنگ جامعه اثری از خود به یادگار گذارند.
بیش از هزار و چهار صد سال است که تاریخ اسلام در خوب و بد با تاریخ اروپا عجین است. از سوی دیگر، جهان اسلام وارث همان فرهنگ هایی است که اروپا به ارث برده است، بنابر این، تاریخ تطبیقی کاربردی که توسط اروپائیان و مسلمانان نوشته می شود برای شناخت هر دو طرف کارساز و مفید است. کلود کاهن، استاد دانشگاه پاریس و محقق در زمینه مطالعات اسلامی و کشورهای مشرق اسلامی، با همین دیدگاه این اثر را تألیف کرده است. شایان توجه است که طرح و اجرای اولیه این اثر نخستین بار توسط ژان سواژه استاد وی صورت گرفته است. اثر ژان سواژه نخست در سال 1943م منتشر شد و تجدید چاپ آن نیز به همراه ضمائم در سال 1946م صورت گرفت. پس از درگذشت سواژه در سال 1950م، کاهن ادامه کار استاد را به عهده گرفت و چاپ سومی از سواژه را با همان عنوان قبلی و به نام وی منتشر کرد. با این حال و به لحاظ این که آثار مربوط به کتابشناسی نیاز مداوم به بررسی های جدید دارد، مؤلف بر آن شد که باز هم چاپ جدیدی که حاوی مآخذ تازه تر باشد در اختیار علاقمندان قرار دهد. بنابراین او کتاب حاضر را که شامل منابع مربوط به سده های هفتم تا پانزدهم میلادی/ یکم تا هشتم هجری قمری است، در سال 1982م منتشر کرد. کتاب حاضر اساسا در مجموع برای استفاده دانشجو و دانشمند فرانسوی و احیانا برای «محقق غربی» نگاشته شده است. با این همه «شرقیها» هم می توانند از آن استفاده کنند، چرا که، در دنیای معاصر، دیگر نمی توان ملتها را از یکدیگر جدا دانست.
خاتمت که در لغت به معنی خاتمه و پایان است، اصطلاحی است در دانش عرفان، و نیز در دانش کلام البته با عنوانی دیگر. در اصطلاح اهل عرفان و تصوف مراد از خاتمت همانا حالت ایمان، یا حالت کفر انسان به گاه جان سپردن در پایان زندگی است. بر طبق نظریه خاتمت، در پایان عمر هر کس و در واقع پس از لحظه مرگ اوست که میتوان حکم کرد که وی مؤمن است و دوست خدا و خدا او را دوست میدارد، یا کافر است و دشمن خدا و خدا او را دوست نمیدارد و دشمن میشمارد که به صاحب شرح تعرف: «... حکم کردن به ولایت [و حکم کردن به عداوت] تعلق دارد به خاتمت عمر نه به اول عمر ....».
چنانچه پس از بیت مورد بحث (ضمیر دل نگایم به کس ...) هم بریدن زبان شمع (= چیدن فتیله یا نخ شمع) را کیفر افشاگری او میداند: چو شمع هر که به افشای راز شد مشغول لبش زمانه چو مقراض در زبان گیرد در پایان این بحث ذکر دو نکته خالی از فایده نیست: یکی آنکه: اسناد «غیرت» به «روزگار» و غیور خواندن روزگار از مقوله اسناد مجازی است و از دیدگاه دانش بیان، همان انسان انگاری یا رد پرسونیفیکاسیون، است که گونهای از گونههای استعاره مکنیه به شمار میآید. سراسر شعر فارسی آکنده از این اسنادها و این انگارههاست که اگر شاعر پدیدههای غیرانسانی را انسان نینگارد کار شعرش سامان نمیگیرد و پیداست که چون پدیدهای انسان انگاشته شد هر صفت و هر کردار انسانی را بدو نسبت توان داد. در نگرش فلسفی هم دو تبیین از موضوع میتوان کرد.