این مجلد شامل تصویرهای مختلف از آثار تمدن ساسانی در رشته های گوناگون هنر ایران در این دوره است و مطالبی که در مجلد اول این کتاب آمده است حاجت باین معرفی داشت. در برخی از موارد تصویرهای چند از یک اثر صنعتی چاپ شده است. این تصویرها تغییراتی را که در این اثر از زمانی که عکسهایی از آنها بدست آمده است نشان می دهد و شاید برای باستان شناسان بیش از دیگران سودمند باشد. ماخذ هریک از عکسها در ذیل آنها معرفی شده است. این کتاب به ضمیمه جلد اول منتشر شده است
توجه به کاستیهای مطالعات بلاغی سنتی، مانند آمیختگی علم معانی با علوم دیگر و با بیان و بدیع، آمیختگی حوزههای زبان و ادب و محدودبودن واحد بلاغی، در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی، از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست میآید. کتابهایی که در زمینه علم معانی به زبان فارسی نوشته شده یا قسمتی از آنها مربوط به این علم است، هیچ کدام مختص زبان فارسی نیست و همچنان سایه معانی عربی بر آنها سنگینی میکند. در این مقاله با توجه به مبنای علم معانی که تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است و با تأمل در اسرار بلاغی بخشهائی از متون ادبیات فارسی، مباحثی مانند انسجام، التفات، اغراق، گفت وگو و لحن در حوزه علم معانی مطرح شده و این نتیجه به دست آمده است که منابع این علم در هر زبانی، شاهکارهای ادبی آن زبان است و با جست وجو در این آثار میتوان شگردهای بلاغی فراوانی کشف کرد که تاکنون در این حوزه، بحثی از آنها به میان نیامده است.
واژهسازی نیاز همیشگی زبانهاست و این نیاز با پیشرفت روزافزون علوم و فنون، بیشتر احساس میشود؛ زیرا به ازای یافتهها و مفاهیم نو باید لغات جدیدی خلق کرد و یا بار معنایی جدیدی به لغات افزود. یکی از امکانات زبان فارسی برای واژهسازی استفاده از ترکیب و اشتقاق بر اساس الگوهای مشخص صرفی است. از منابع مورد اعتماد برای استخراج الگوهای لغتسازی، متون زبان فارسی است؛ متونی که زاده اندیشه و ذوق بزرگانی چون فردوسی، نظامی، مولانا، سعدی و دیگران است. جایگاه فردوسی و سعدی در زبان و ادب فارسی بر کسی پوشیده نیست. دو شاعر زباندان بزرگ که فاصله ایشان با هم سه قرن است و در این مقاله، ساختارهای ترکیبی مشترک شاهنامه و بوستان را با چند مثال ذکر کردهایم و سپس از معدودی از تفاوتها نیز سخن گفتهایم. در مورد اشتقاق به دلیل محدودیت، تنها به بیان نکات حاصل از مقایسه این مقوله در دو متن پرداختهایم. سپس از تفاوتهای معنایی و جایگزینی کلمات سخن گفتهایم و در پایان، فراوانی بخشی از ساختارها را با نمودار نشان دادهایم.
دشواري و غرابت، صفتي است که از ديرباز ديوان خاقاني بدان موصوف بوده است. بخش قابل توجهي از دشواريهاي اين ديوان، برخاسته از پشتوانه فرهنگي گستردهاي است که شاعر مضامين، تصاوير و تعابير بديع و گونهگون را بر بنيان آن استوار ساخته است. طريق غريب خاقاني در سخنوري چنان رقم خورده است که براي دوري جستن از مستعملات، آگاهيهاي مختلف را با توان هنري خود پيوند ميدهد و سخني پرارج و فاخر ميآفريند. استعداد شگرف سخنآرايي و ظرافت خاقاني در به کارگيري اين پشتوانه سبب ميشود تا سخن او رنگ خشک تعابير علمي و غير ادبي را به خود نگيرد. گزارههاي پزشکي بخشي از پشتوانه فرهنگي خاقاني است که وي به طور چشمگيري در سخن آرايي از آن بهره گرفته است. طب با وجود پزشکان بزرگي چون زکرياي رازي، مجوسي اهوازي، ابوعلي سينا، اسماعيل جرجاني و .. در دوران حيات شاعر، پيشرفت قابل توجهي داشت. پرورش و دستگيريهاي عمو (کافي الدين عمر) و پسرعمو (وحيدالدين) در اين باب نيز خاقاني را بينصيب نگذاشته بود. همچنين محيط ادبي زمان اين شاعر پراطلاع ميطلبيد که وي فردي عالم و دانشور باشد، خصوصا که رقبا و بلکه خصمان برجستهاي چون ابوالعلاء گنجوي و ديگران را در برابر خود ميديد. رسالت اين جستار، پژوهش در داروهاي حيواني به عنوان گوشهاي از اين گزارهها است.