این کتاب، مهمترین اثر تاریخی است که درباره جلفای اصفهان به رشته تحریر درآمده است. این کتاب شامل حوادث تلخ و وقایع خوش یک قوم است در گوشه جنوب غربی اصفهان، شرح شادمانیهای بزرگ و ثروت هنگفت این قصبه در زمان صفویان و فلاکت و تیرهروزیهای آن بعد از زوال دولت ایشان. در این کتاب افزون بر اشاره به تاریخ این منطقه و مردمان آن، شرح کوتاهی از زندگی مورخ نیز آورده شده است. این کتاب، درواقع سرگذشت واقعی ارمنیان در طی سه قرن و نیم زندگی است.
این کتاب دربرگیرنده شرح رویدادهای مهم زمان سلطه اشرف از دیدگاه نویسندگان شرکت هند خاوری هلند است. در این شرکت روزنامهای بوده که در آن وقایع مهم روزانه که بیشتر به اوضاع سیاسی کشور ایران مربوط بوده است، ثبت میشده است. معلوم نیست چند تن به این کار سرگرم میبودهاند، اما چند نویسنده از خود با عنوان روزنامهدار یا روزنامهچی یاد میکند. این کتاب در هشت فصل به حکومت اشرف افغان، قیام و سقوط سیداحمدخان پادشاه کرمان، وضع بندرعباس و هرمز و ... است.
ارمنیان از کهنترین روزگاران یا بهتر بگویم از سپیده دم تاریخ ایران یعنی پس از مهاجرت آریاها به نجد ایران با ایران پیوندها و روابط گوناگون داشته اند. در زمان پارتیان این پیوندها افزون و استوارتر گشت. شاهزادگان اشکانی بر اورنگ ارمنستان می نشستند: و زبان فارسی میانه یا پهلوی اشکانی در ارمنی کهن تاثیری شگرف یافت. آنچنانکه هنوز هم آثار آن در زبان ارمنی جدید مشاهده می شود. تاریخ دو ملت ایرانی و ارمنی باهم گره خورده است. در پیکارهای هشتصد ساله ایران و روم که زمینه اقتصادی داشت و بر سر جاده های ابریشم و ادویه در گرفت، ارمنستان اهمیتی فراوان یافت. ازاین رو سرزمین پیوسته پهنه کارزار و کشمکش گردید. بعد از حوادثی چند نفوذ فرهنگ ایران در ارمنستان ادامه یافت. استقلال ارمنستان در قرن چهاردهم میلادی برابر با سده نهم هجری پایان یافت، ولی روابط ایرانیان با ایشان قطع نگردید. شاه عباس اول ارمنیان را به ایران آورد و در جلفای جدید جای داد و این گروه که مردمی کاری و کاردان بودند در ایران در بسیاری از امور موثر واقع گشتند.