این کتاب نقدی بر کتاب «شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و ادواری ایران در دوره قاجاریه» تألیف عبدالله مستوفی است. در بخشی از مقدمه نویسنده آمده است: «چون کتاب آقای مستوفی به علت انشای روان و شیرینی موضوع و مباحث گوناگون در جامعه بیتأثیر نیست و ممکن است مبنای داوری آیندگان درباره بعضی از حوادث گذشته قرار گیرد، اصلاح مواردی که گفتههای آن مرحوم به هر دلیلی بوده با جریان واقعی حوادث معارض به نظر میرسد، وظیفه کسانی است که درباره پیشامدهای پنجاهساله اخیر ایران اطلاعات دقیق دارند».
در این کتابپژوهی، دو بخش مهم به تفصیل مورد بررسی قرار گرفتهاند: «کتاب و نویسندگی» و «کتابها و نویسندگان». در بخش اول کتاب، به مسائلی متنوع در زمینه ادبیات و نویسندگی پرداخته شده است. این موارد شامل ادبیات ارتجالی و چگونگی پیشرفت از بیشترنویسی به بهترنویسی، حقوق و نقش خواننده در فرایند خلق کتاب، اهمیت یک کتاب استاندارد، ادبیات لافزنی و اثرات منفی آن بر کیفیت ادبیات، مسئله حشو قبیح و تأثیر آن در افت ارزش ادبی یک اثر، و مسائل دیگری از این دست هستند. بخش دوم کتاب به نقد و معرفی چند کتاب مهم میپردازد. این کتب شامل عناوینی همچون "دانشنامهی امام علی (ع)"، "دانشنامهی امامت به گزارش اهل سنت"، "ترجمهی الحیاه"، "دایرهالمعارف تشیّع"، "فرهنگ شاعران زبان پارسی" و "نهجالبلاغهی الثّانی" هستند. در این بخش، کتب مذکور نقد و بررسی شده و معرفی شدهاند تا خوانندگان با آثار مهمی که در زمینه مذهب و ادبیات وجود دارند، آشنا شوند. این کتابپژوهی به تأکید بر اهمیت کتاب و نویسندگی در فرهنگ و ادب فارسی ارائه شده و به دنبال افزایش آگاهی و دانش خوانندگان در این زمینه میباشد.
هویت و فرهنگ ایرانی بهویژه در طول صدسال اخیر، در معرض حملات دشمنخویانه بسیاری واقع شده است. از سال 1379 بدینسو نویسنده/ویراستاری به نام آقای ناصر پورپیرار، خواسته یا ناخواسته در چارچوب گفتمان و تبلیغات ایدئولوژی قومگرا، به سخنپراکنی و نظریهپردازی روی آورده است؛ وی با رد و انکار استوار و پرباری فرهنگ و تمدن ایران پیش و پس از اسلام، با وحشی و خونریز و بیگانه قلمدادکردن امپراتوریهای هخامنشی و اشکانی و ساسانی، جعلیانگاشتن دینها و مذاهب زرتشت و مانی و مزدک، مزدورخواندن فردوسی و .... کوشیده است ایرانیان را فاقد هر نوع فرهنگ و تمدنی جلوه دهد. این کتاب که مشتمل بر دو مقاله مجزا از یکدیگر با عناوین «هخامنشیان و افتخار ملی، آری یا نه؟» و «محکمتر از سرب!» میباشد و ترجمهاز نبشته بابلی مشهور به «چکامه نبونید» را به پیوست دارد، نخستین مجلد از مجموعه کتابهایی است که در پاسخگویی به نظرات طرحشده در نخستین کتاب از مجموعه کتابهای تأملی در بنیان تاریخ ایران که با نام «دوازده قرن سکوت: برآمدن هخامنشیان» به چاپ رسیده است.
جمعی به حق عقیده دارند که زبان فارسی دارایی مشترک همه نسل های دیروز و امروز و فردای کشور است و به هیچ عنوان نباید در شکل الفاظ و کیفیت اشتقاق آن مداخله کرد و نسل کنونی باید زبانرا به همان صورتی که از نسل های پیشین تحویل گرفته به نسل های آینده تحویل بدهد. گروهی دیگر معتقدند که زبان فارسی مانند همه زبانهای دنیا بر اثر مرور زمان و تاثیر تحولات قهری که در جهان پیش می آید خواه ناخواه دستخوش دگرگونی شده و خواهد شد زبانی که در قرن چهارم هجری زبانی رسا و شیوا و برای رفع همه نیازمندیها کافی بوده برای رفع نیازمندیهای امروزی کافی نیست؟ و وضع لغات نو برای مفاهیم جدید از ضروریات زندگی انسانی است و به هیچ عنوانی نمی شود از ان صرف نظر یا احتراز کرد....
مولف کتاب موضوع را اینگونه آغاز میکند: کتابی که عنوان آن شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری ایران در دوران قاجاریه است، نه شرح زندگانی عبدالله مستوفی است و نه تاریخ اداری و اجتماعی در دورات قاجاریه، بلکه رجزنامهایست برای مستوفی و خاندانش". مقاله حاضر انتقادی است به کتاب "شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری ایران در دوره قاجاریه" تالیف عبدالله مستوفی که توسط مهندس ناصح ناطق با عنوان کتاب مستوفی و آذربایجان در بهمن ماه 1349 منتشر شده است.