نویسنده در این کتاب با نگاهی فراتر از سنتگرایی و مدرنیسم، سنت و نوآوری و چگونگی پیوند پویای آنها را به عنوان مهمترین مسئله هنر و ادبیات در جوامعی که دوره گذار را پشت سر میگذارند، درمینگرد. نویسنده پس از تحلیل و تفکیک تعاریف سنت و نوآوری، معانی گوناگون دینی و ادبی آن را به روشنی باز نموده تا در پرتو آن، معنی، نقش و کارکردهای دو عنصر سنت و نوآوری را در هر اثر هنری و نیز در روند کلی تاریخ هنر و ادب آشکار سازد. در این مسیر به بررسی فلسفه تاریخ، تحول و تکامل هنر و ادبیات، جامعهشناسی، روان شناسی و مردمشناسی سنت و نوآوری در ایران و نیز مفاهیم کلی و بنیادین مانند شکل، محتوا، سبک و نسبت آنها با موضوع موردنظر پرداخته است. سپس سیر نقد ادبی در ایران، دگردیسی قالبها و قواعد شعر فارسی از آغاز تا امروز، نوآوری سبک هندی و سنتگرایی دوره بازگشت، ویژگیهای دوره گذار تا دوره جدید در آغاز قرن حاضر و .... را بررسی کرده است.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
شورای فرهنگستان زبان وادب فارسی با برگزاری پنج نشست، اعضای جدید شورای علمی گروه «دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبه قاره» را انتخاب کرد و عضویت دکتر قیصر امینپور، اسماعیل سعادت، علی اشرف صادقی، کامران خانی، مهدی محقق، فتحالله مجتبایی، حسین معصومی، محمدعلی موحد و سلیم نیساری به تصویب رسید. دکتر قیصر امینپور به عضویت شورای واژهگزینی نیز انتخاب شد. یکی از این نشستها امینپور درباره «تفاوتهای زیباییشناسی سنتی و نو» سخنانی ایراد کرد که به لحاظ اهمیت و تازگی، روزنامه ایران اقدام به انتشار آن میکند. این سخنرانی را مژگان گلهداری تنظیم کرده و در دفتر دوم گزارش فرهنگستان زبان و ادب فارسی چاپ شده است. که چرا کسانی که به راحتی مشکلات خاقانی و انوری و تاریخ وصاف و کتابهای دشوار نثر و نظم را حل میکنند در برابر یک تعبیر از شعرهای نو، که نه لغت، نه تلمیح، نه تعقید معنوی و نه تعقید لفظی دارد، میایستند و «یعنی چه؟» میآورند.
قصههای کرامت، بخشی از میراث فرهنگی است که میتواند دستمایه پژوهشهای گوناگون جامعهشناسی، روانشناختی، ادبی، تربیتی، تاریخی و مانند آنها قرار بگیرد. تاکنون کوششی جدی در زمینه طبقهبندی این قصهها انجام نشده است. این تحقیق بر آن است که طرحی نسبتا جامع و دقیق برای این منظور تهیه کند. در یک طبقهبندی کلان میتوان کرامتها را به سه طبقه بزرگ اخبار از غیب، اشراف بر ضمایر و تصرف در طبیعت تقسیم کرد. هر کدام از این طبقهبندیهای بزرگ نیز به تیپهای اصلی و فرعی کوچکتری تقسیم میشوند و برای هر کدام از آنها شمارهای در نظر گرفته میشود، به طوری که هر کرامتی دقیقا در جای مشخصی قرار بگیرد و به سهولت در دسترس محققان باشد. در این مقاله صرفا به قصههای مربوط به «اخبار از غیب» میپردازیم و میکوشیم طرح کاملی برای این قبیل قصهها ارائه کنیم. پس از بررسی متون عرفانی پیش از قرن هفتم، با استقصای تام، بیست و پنج تیپ اصلی و هفت تیپ فرعی به دست آمد. این بیست و پنج تیپ، بخش نخست یک مجموعه سیصد تیپی را تشکیل میدهند. دادههای این تحقیق، ازسیزده متن مهم عرفانی تا پایان قرن ششم، فراهم آمدهاند.