این مقاله نشان میدهد که سبک تغزلی واسوخت که شاخه مشهور مکتب وقوع فارسی است در میانه قرن دهم در کاشان پدیدار شده و محتشم کاشانی این سبک را ابداع کرده و به اوج رسانیده است. مورخان ادبی و سبکشناسان معاصر ما غالباً نوشتهاند که وحشی بافقی مبدع واسوخت و مشهورترین شاعر این سبک است و نیز این شیوه به او خاتمه یافته است. این مقاله با اسناد تاریخی و ادبی این نظر مشهور را مردود میشمارد. نخست معنای لغوی و اصطلاحی واسوخت را بر رسیده و شواهد متعددی برای آن آورده است. سپس سابقه تاریخی اصطلاح را در تذکرهها و دیوان شاعران کاویده و فرایند سوختن و واسوختن را در «مربع چهار نفره عشق» در شعر واسوخت تحلیل کرده است. دلایل واسوخت را نیز از خلال سخنان شاعران برآورده و هفت نوع غزل واسوختی را بر اساس سخن محتشم کاشانی معرفی کرده است. بر اساس نتایج این مقاله، مبدع اصطلاح واسوخت و مروّج این سبک محتشم کاشانی است و وحشی در این شیوه مقلد بوده است. طرز واسوخت پس از محتشم تا پایان قرن یازدهم در ایران مورد توجه بوده و سپس در زبان اردو مورد توجه قرار گرفته است.
مولف در مورد کتاب میگوید: از دیرباز به شعرهای دلپذیر و دل نشین وحشی بافقی یزدی عشق می ورزیدم. و در هر فرصتی که دست می داد، از نسخه های چاپی و سنگی و خطی کتابخانه های مختلف ایران و پاکستان بهره می بردم. قضا را نشریه طلایه بازنگری کلیات وحشی را به اینجانب واگذار کرد. تردیدی نیست که با پیدا شدن نسخه های خطی جدید و جنگها و تذکره شعرا، روز به روز آثار مشاهیر ادب این کشور جامع تر می شود و چاپهای جدیدتری در اختیار علاقمندان قرار می گیرد. البته این به معنای نفی زحمات و خدمات محققان و دانشمندانی که سالیان درازی از عمر خود را یکسره صرف پژوهش و تصحیح آن کرده اند، و تقدم فضل دارند، نیست.
این گزیده با مقدمهای در شرح حال، عقاید، آثار و ویژگیهای شعری سراینده آغاز میشود .افزون بر آن، گردآورنده شیوه انتخاب و تدوین گزیده را شرح میدهد .بخشی از کتاب با عنوان "دیدگاهها"، به نوشتههایی از صاحب نظران و پژوهشگران درباره "وحشی بافقی" و شعر او اختصاص دارد .این اشعار شامل غزلیات، قصاید، مثنویات، ترکیببند، ترجیعبند، قطعات و رباعیات "وحشی بافقی" است که با شرح برخی ادبیات و واژگان همراه شده است .در پایان، واژهنامه و به چاپ رسیده است .
هدف این کتاب آن است تا تصویری از نقد ادبی، دیدگاهها، نظریهها و اندیشههای رایج در جامعه ادبی فارسیزبانان در فاصله سالهای 900 تا 1200 هـ.ق را ارائه دهد. در این تحقیق به مسائل عمده ادبیات و نقد ادبی در متون فارسی نظری افکنده شده و نویسنده کوشیده تا دیدگاههای انتقادی و اندیشههای مؤثر در ذوق زمان و روند خلاقیت ادبی عصر صفوی را بررسی کند.
اين مقاله سخن منثور صوفيانه را در دو گونه متقابل ردهبندي ميکند: يکي سخن مغلوب و ديگري سخن متمکن. دو اصطلاح مغلوب و متمکن را برخي از صوفيان در آثارشان به کار بردهاند. بنياد تفاوتهاي اين دو گروه از متنها عبارتانداز: خاستگاه معرفتي، منبع آگاهي، محتواي متن و نقش و کارکرد زبان. متنهاي متمکن منطبق بر آگاهي گروهي و ايدئولوژيک و حاوي مفاهيم اجتماعي و عقايد گروه صوفياناند، وضعيتي را سازماندهي و تثبيت ميكنند و زبان در آنها نقش تنظيمكنندگي دارد. دسته دوم متنهاي مغلوباند که مولود تجربههاي شخصياند و جهانمتني و تصويري تازهاي ميسازند. از لحاظ دلالي، متن مغلوب گشوده و تاويلپذير است و قطب استعاري زبان در آن غلبه دارد؛ اما متن متمکن در شمار متنهاي بسته است. مقاله در پايان، سير دگرديسي زبان نثرهاي صوفيانه را از جانب کلام متمکن به سوي کلام مغلوب بيان ميکند.