هدف مولانا از بهکاربردن حوادث داستانی تنها شناخت و طرح آن حادثه نیست، بلکه آن را در حکم مقدمهای میداند برای نشان دادن القابی برتر و مفهومی فراتر. او قصههای پیامبران، رمزها و اسطورهها و اشارات داستانی را شاعرانه متجلی میسازد تا به کمک آن اندیشههای عارفانه خویش را به آسانی القا کند. این است که ابتدا روایتی را بیان میکند، سپس آن را گسترش میدهد، به قصه تبدیل میکند و با دخل و تصرف و صحنهسازیهای لازم، اندیشه لطیف و شاعرانه خویش را بر آن بار میکند. در این کتاب در آغاز هر فصل ابتدا منابع و مآخذی درباره زندگی شخصیتهای قرآنی آورده شده در مثنوی آورده شده تا خواننده هنگام مطالعه مباحث مربوط به آن در صورت لزوم به آن مراجعه کند و سپس به شرح چگونگی تجلی شاعرانه قصهها و رمزها و اشارات داستانی در شعر مولانا پرداخته شده و تا حد امکان مواردی که شاعر از آنها سود جسته، بیان گردیده است.
در فن آرایش سخن و صنایع بدیعی "سوال و جواب" را یکی از محسنات بدیع معنوی به شمار آورده اند و آن چنان است که شاعر در بیتی و یا چند بیت و یا بیش از آن، سخن خود را به صورت پرسش و پاسخ موضوع می کند و این تفنن ادبی، گاه چندان به درازا میکشد که از آغاز تا پایان یک قصیده طولانی را نیز دربر میگیرد. کتاب حاضر که "گفتگو در شعر فارسی" نام دارد بیشترین اشعاری را که تاکنون به شیوه پرسش و پاسخ سروده شده اند، شامل میشود.
شیخ مولی رشید دزفولی، فقیهی فاضل و ادیبی از شعرای تابناک بود که در جامعیت علوم و فضیلت دینداری و رعایت نکات اخلاقی و فضایل و کمالات نفسانی در عهد خود مشخص و ممتاز بود «او با همه اطلاعاتی که در علوم دینی و فلسفه و تاریخ و ادبیات تازی و فارسی داشتهاند تنها قسمتی از دیوانش یعنی بخش (زهرائیه) به جای مانده، که با همهی اندکی طبعی غرا و معلوماتی جامع است. در شعر بر پیشینیانی همچون سعدی، حافظ و جمالالدین عبدالرزاق بوده است... مجموعاً 2545 بیت شعر از مرحوم ضیایی به جای مانده است» . «این اثر یکبار در سال ۱۳۳۳ قمری در بمبئی و بار دیگر در سال ۱۳۲۳ خورشیدی در تهران به نام کلیات دیوان ضیایی به چاپ رسیده است. مجموعه زهرائیه ضیایی اگرچه در باب مدیحه و مرثیه است، اما با اصولی نو و طرحهای شعری جدید نسبت به مرثیه سرایی در آن زمان به وجود آمده که این نوع طرز بیان مرثیه در نوع خود بینظیر است و در زمان زندگی ضیایی مطمئناً سبکی بسیار نو و تازه بوده است» در دیوان شعری که از او به جای مانده تعدادی قصیده و غزل(88) و ترجیع بند(12) وجود دارد. «گرچه دیوان اشعارش مختصر ولی منقح و نافع و حاوی فواید بسیار است. اشعار نغز و شیوای او در قالب پند و نصایح، حکایت از رنج درون و قلب سوزانش دارد» . اثر منظومش؛ یعنی زهرائیه نشان از تسلط او بر قواعد شعری و تبحر او بر استحکام معانی دارد و دلیل بارزی است بر فصاحت کلام و روانی سخن و نیروی طبع و قوت بیان و حدت ذهن او. «قصاید و غزلیات لطیف و مدایح عالی و اوصاف رایع او با معانی باریک و مضامین تازه و دلانگیز به شعر او دلاویزی و رونق و جلای خاص میبخشد. در لابهلای اشعارش به ابیاتی برمیخوریم که بیانگر حسب حال و بیان احوال و سبب احتراز او از دنیا و مردم زمانه و علت انزوا و تجرید وی از خلایق است»
در اين جستار بر اساس نقد اسطورهشناختي به بررسي نمادينگي عناصر متضاد چهارگانه در اساطير، به ويژه اسطورههاي خاک و باد و مشاهده تبلور آن در شاهنامه فردوسي پرداختهايم. تجسم ضديت جوهري و وحدت نهايي ميان عناصر متضاد، از فرافکني محتويات ناخودآگاه در موضوعات بيروني، در جهت غلبه بر طبيعت منتج شده است که در اين ميان، هر آخشيج صاحب نقشهايي شده است که در اساطير جهان، از جمله شاهنامه عموميت دارد. در اساطير، خاک ماده اوليه تشکيلدهنده حيات مادي و زندگي جسماني انسان، و همچنين بستري براي مرگ و اضمحلال و پايان حيات گيتيانه او به شمار آمده است و باد نمادي از خشم طبيعت و بروز اختلال در تعادل ميان طبايع است که بارزترين نمودهاي آن را در اسطوره توفان (در تلفيق با آخشيج آب) و ديو باد ميتوان جستجو کرد.
نقد و بررسي و آسيبشناسي آثار پژوهشي مربوط به فردوسي و شاهنامه با توجه به تعداد و حجم زياد چنين آثاري ضروري است. شاهنامهپژوهي در دهه هفتاد نسبت به سالهاي پيش از آن شتاب چشمگيري به خود گرفته و مقالات متعددي با مضامين متنوع در مجلات مختلف به چاپ رسيده است. در اين مقاله به بررسي کيفيت مقالات دهه هفتاد و برشمردن پارهاي از آسيبهاي مقالات اين دهه از جمله بيتوجهي به پيشينه پژوهش، استفاده از چاپهاي نامعتبر شاهنامه، به کارگيري زبان نامناسب، توصيفي و سطحيبودن، تکرار، تحميل معنا به متن، ناآشنايي با داستانها و شخصيتهاي شاهنامه و ناهماهنگي عنوان با محتوا پرداختهايم.