ادبیات فارسی دری اساساً در محورها و مراکز دربارهای بزرگ خراسان یا افغانستان رشد و انکشاف کرده است؛ چنانکه امپراتوران این سرزمین از قبیل صفاریان در سیستان، سامانیان در بلخ و فرارود، غوریان در غور و غرجستان، غزنویان در غزنه و زابلستان و تیموریان در هرات و .... به مثابه پرورندگان اصلی زبان و ادبیات فارسی دری به غنای آن تا بدانجا کوشیدند که در اندک زمان پس از سده چهارم هجری در سرزمینهای مجاور نیز این زبان فراگیر شد. در این کتاب به تاریخ ادبیات این زبان پرداخته شده است.
محمدکاظم کاظمی مولف کتاب هم زبانی و بی زبانی در مورد موضوع کتاب این گونه می گوید: من در این کتاب با دلایل و شواهد مختلف از متون کهن و آراء دانشمندان امروز، نشان دادهام که «فارسی» و «دری» در واقع دو نام است برای یک زبان واحد، و حدود نیم قرن است که گروهی برای جداسازی ملل همزبان و تضعیف زبان فارسی، با این ترفند، زبان ما را دوپاره کردهاند. همچنین در آنجا نشان دادهام که تا نیم قرن پیش، این زبان حتی در مجامع رسمی و علمی کشور ما نیز «فارسی» خوانده میشده است. این سخن شاید امروزه عجیب به نظر آید، ولی در این کتاب با شواهد و مدارک کافی ثابت شده است.
«لُغَتِ فُرس» یا فرهنگ اسدی نام واژهنامه مهم و قدیمی است که اسدی طوسی شاعر سرشناس سده پنجم هجری آن را تألیف کردهاست. اسدی در این کتاب برای شرح غالب لغات، شاهد یا شواهدی از شاعران میآورد. ترتیب واژههای این واژهنامه بر پایه حرف آخر آنها است. اسدی همانگونه که خود گفته، این کتاب را برای آن نوشت تا شاعران و نویسندگان پارسیزبان سرزمینهای غربی ایران که با برخی از واژههای بهکاررفته در خراسان و فرارود آشنایی نداشتند بتوانند مشکلات لغوی خود را به یاری این کتاب رفع کنند. این کتاب کهنترین لغتنامه فارسی است که در قرن پنجم قمری تألیف گردیده است. آنچه درباره این کتاب قابل توجه است، این است که دستهبندی لغات در این کتاب به شیوهای است که نشان میدهد هدف از تألیف آن راهنمایی شاعران بوده تا اگر در قافیه شعر محتاج کلمهای شدند و معنی آن را ندانستند، در این کتاب بیابند و استفاده نمایند.
تاریخ ادبیات فارسی دری اساسا در محورها و مراکز دربارهای بزرگ خراسان یا افغانستان ایجاد شده، رشد و انکشاف کرده است؛ چنانکه امپراتوران این سرزمین از قبیل صفاریان در سیستان، سامانیان در بلخ و فرارود، غوریان در غور و غرجستان، غزنویان در غزنه و زابلستان و تیموریان در هرات، نیشابور و بخارا به مثابه پرورندگان اصلی زبان و ادبیات فارسی دری به غنامندی آن تا بدانجا کوشیدند که در اندک زمان پس از سده چهارم هجری در سرزمینهای مجاور فراگیر شد. با مطالعه این کتاب تاریخ ادبیات، افزون بر رسیدن به حقایقی درباره فارسی دری، میتوان در بخش نخست آن پیرامون تاریخ تمدن عرب و خراسانیان در وابستگی به علوم و فنون و اندیشههای فرق مختلف آغازین عصر اسلامی نیز به دریافتهایی نایل شد. در فرجام تحقیق نیز خواننده به این نتیجه میرسد که ادبیات فارسی دری، ادبیات پارتی ـ کوشانی و به همین گونه ادبیات زبان اوستایی در یک تسلسل تاریخی با هم پیوند خوردهاند.