مجاهدات و سرگذشت این سردار سختکوش خاصه پایان دردناک زندگیش که در جوانی فدای غدر و مکر منصور دومین خلیفه عباسی شد در هاله‌ای از افسانه‌های قهرمانی قرار گرفته، و به صورت سرداری تاریخی و نیمه افسانه‌ای درآمده است. در بیشتر داستانهای شبیه ابومسلم نامه وقتی دسته‌ای از دلیران در تنگنا می‌افتند و از رهایی ناامید می‌شوند در انتظارند که امری خارق‌العاده شبیه به معجزه به وقوع بپیوندد و از خطر خلاص یابند اما در ابومسلم‌نامه از دیو و غول و جن و جادوگر و شکستن طلسم و از این چیزها اثر و خبر نیست، همه کارهای خطیر که پشت دشمنان کوچک و بزرگ ابومسلم و یارانش را شکسته و مایه نگونساری خلیفه و عاملانش شده دلیری و همت و تدبیر ایشان است. شیوه نگارش ابومسلم‌نامه ابوطاهر طرطوسی ساده و روان و عامیانه است بدان سان که مردمان باهم سخن می‌گویند. اما چندان سست و بی‌مایه نیست که ملال‌افزا باشد. ظاهرا نخستین داستان قهرمانی است که بدین شیوه نگارش یافته و چون در نظر مردمان مقبول افتاده بعدها خاصه در زمان صفویان بر آن سیاق کتابها پرداخته‌اند. ابومسلم‌نامه هم داستانی حماسی است هم بیانگر بسیاری آداب و رسوم و حرفتها و چگونگی زندگی مردم در آن دوران. مثلا در برخی جاها اسباب جنگ جنگاوران آن زمان و چگونگی به کار بردن آنها، طرز صف‌آرایی دو دشمن، وضع در حصار گرفتن و قلعه‌گیری، و بسیار چیزهای دیگر.

منابع مشابه بیشتر ...

66437f302f3c6.jpg

مکتب پروانه: مجموعه شعری از مرحوم محمدعلی متصدی زاده زرندی (عبقری)

محمدعلی متصدی زاده زرندی (عبقری)

مجموعه حاضر (مکتب پروانه) بخش کوچکی از اشعار مرحوم محمدعلی متصدی زاده زرندی (عبقری) است که به مناسبت اولین سالگرد رحلت ایشان در سال 1374 انتشار یافت.

6640ddb3299e2.jpg

رشحات قلم

عبدالرحمن فرامرزی

عبدالرحمن فرامرزی ؛ روزنامه‌نگار و سیاست‌مرد ایران. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. نامه‌های اعتراضی او در کیهان در مورد غائله آذربایجان خطاب به جعفر پیشه‌وری در کتابی به نام «استاد فرامرزی و قضیه آذربایجان» گردآوری و منتشر شده‌است. او به ویژه در مجلس هفدهم که اکثریت آن و دولت در اختیار جبهه ملی بود، در فراکسیون اقلیت به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. در هنگام تصویب اعتبارنامه اش در خرداد ۱۳۳۱ شدیدترین حمله را از طرف ابوالحسن حائری زاده پذیرا شد. حائری زاده او را به همکاری را دیکتاتوری رضاشاه و سانسورچی شهربانی بودن و همچنین قاچاق در بنادر جنوب متهم کرد. با اینحال اعتبارنامه او با تنها یک رای مخالف، به تصویب رسید. حائری زاده هرگز آنزمان تصور نمی‌کرد که به فاصله چند ماه مجبور می‌شود در کنار اقلیت مجلس که خودش آنها را فاسد و درباری و انگلیسی می‌خواند، بنشیند، تا بتواند با خطر بزرگتر که به زعم او دیکتاتوری مصدق بود، مبارزه کند. اوج این درگیری‌ها در هنگام انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تیرماه ۱۳۳۲ بود که جداشدگان از جبهه ملی در ائتلاف با نمایندگان مخالف دولت، تلاش کردند آیت الله کاشانی را بار دیگر به ریاست مجلس برگزینند. حال آنکه نظر مصدق بر انتخاب دکتر عبدالله معظمی بود. با پیروزی شکننده جبهه ملی و انتخاب دکتر معظمی، عبدالرحمن فرامرزی در خطابه‌ای بر جایگاه مجلس تاکید کرده و به انتقاد از رویه عوامگرایانه مصدق پرداخت. مجلس بزرگترین جلسه مملکت است بزرگترین محفل مملکت است این است که رئیس مجلس هم بزرگترین رئیس جلسه مملکت است وچون مجلس نماینده ملت است پس می‌شود گفت رئیس مجلس رئیس ملت است این که گفتم مجلس نماینده ملت است برای اینکه رفع این غلطی را بکنم که در ایران رایج است که می‌گویند ملت چه می‌گوید ملت یعنی مجلس شورای ملی که نماینده ۲۰ میلیون جمعیت است ملت عبارت از ۵ هزار نفر یا پنجاه هزار نفر که در یکجا اجتماع می‌کنند نیست. اگر باشد (نمی‌خواهم توهین به یک ایلی بکنم) مثلاً ترکمنهای سابق که شاید ۵۰۰ هزار نفر بوده‌اند و راه می‌زدند کار آنها بجا بوده برای اینکه ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بوده‌اند در تمام دنیا ملت در انتخابات آنها دخالت کرده‌اند به‌اینجهت در تمام دنیا رئیس مجلس از حیث معنی محترم‌ترین فردش است حتی در انگلستان من خودم بودم که وقتی نمایندگان مجلس انگلیس که معروف است انگلستان مادر دمکراسی دنیا است یک خطی دارد در مجلس که هر نماینده وقتی که می‌آید توی مجلس به رئیس تعظیم می‌کند وقتی هم می‌رود بیرون تعظیم می‌کند و در واقع تعظیم می‌کند به این مقامی که فداکاریها کرده و خونها داده تا آنرا پیدا کرده... مقصودم این است که ما نظرمان همین است که احترام مقام ریاست و احترام مجلس را نگه بداریم و از رئیس هم انتظار داریم که بهمان اندازه احترام مجلس را نگه بدارد و فقط یک نکته را تذکرمی‌دهم، در آن روزی که بین دو نفر از آقایان نمایندگان دعواشد حرف شد خیلی تکیه کردند روی اینکه فلان نماینده توهین کرده ولی اشاره نکردند که تماشاچیها با فحش مجلس را به لرزه درآوردند در تمام دنیا وکلا به همدیگر توهین می‌کنند به همدیگر می‌پرند اصلاً در بعضی مجالس هست که گوجه‌فرنگی بهم می‌اندازند تخم‌مرغی که تویش آرد کرده‌اند بهم می‌اندازند اما تماشاچی به هیچوجه حق ندارد که وکیل را مورد توهین قراربدهد برای اینکه وکیل کیست؟ وکیل یک آدم است بنده اگر بدانم اینها به من فحش می‌دهند وقتی رفتم جلوی مجلس به من فحش می‌دهند یا کتک می‌زنند من نه حرف می‌زنم نه رای می‌دهم مرض هم ندارم این کار را بکنم این وظیفه جنابعالی است که حیثیت مجلس را از این بابت نگه دارید جناب آقای دکتر معظمی من اجباری ندارم به آن کسی که فلان چاقوکش دلش می‌خواهد، رای بدهم من اجبار دارم به آن کسی رای بدهم که به آن معتقد هستم اگر بناباشد که چاقوکش او مرا بزند پس آزادی رای و احترام مجلس و مصونیت وکیل کجا رفته؟