نویسنده در این اثر ضمن تشریح طنز، علل و اسباب پیدایش آن، نقش و تاثیر طنز، نیز تعاریفی از هزل و هجو و نظایر آن و جلوههایی از طنز و طنزپردازی در ایران را به دست میدهد. وی در تعریف طنز خاطرنشان میكند: «شیوه خاص بیان مفاهیم تند اجتماعی و انتقادی و سیاسی و طرز افشای حقایق تلخ و تنفرآمیز ناشی از فساد و بیرسمیهای فرد یا جامعه را كه دم زدن از آنها به صورت عادی یا به طور جدی، ممنوع و متعذر باشد، در پوششی از استهزا و ریشخند، به منظور نفی كردن و برافكندن ریشههای فساد و موارد بیرسمی "طنز"مینامیم. به عبارت سادهتر، طنز را میتوان انتقاد و نكتهجویی آمیخته به ریشخند تعریف كرد». در باب نخست كتاب، ضمن تعاریفی از طنز و فایده طنز، تفاوت آن با هزل و هجو تشریح میشود، نیز ارتباط طنز با جامعهشناسی، روانشناسی، اخلاق و تاریخ تبیین میگردد. در این باب همچنین عناصر اصلی طنز و برخی صنایع بدیعی كه در خدمت طنز قرار میگیرند، معرفی میشود .علاوه بر آن، حكایات متعدد طنز در قالب "طنز و دین"، "طنز و عقل"، "طنز صوفیانه"، "طنز عامیانه"و نظایر آن در همین باب فراهم میآید .باب دوم كتاب به "هزل "و عناصر اصلی آن، نیز حكایاتی هزلآمیز مربوط میشود. در باب سوم علاوه بر تعاریف "هجا" و "قدح"معانی و مفاهیم هجو، نیز زمینههای روانی و اجتماعی آن بازگو میشود.
در این کتاب در مجموعه ای مختصر به معرفی سرداران طنز ایران پرداخته شده و شش چهره معروف و نامدار ادبی معرفی شده است: سوزنی سمرقندی، ملانصرالدین، عبید زاکانی، سید اشرف الدین حسینی، ایرج میرزا و استاد علی اکبر دهخدا که از نظر مولف سرداران طنز ایران هستند و بیشترین نقش را در زمینه طنز وو انتقاد و فکاهت و هجو و هزل در زبان و ادبیات فارسی داشته اند.
تاکنون طنز و شیوه طنزنویسی در ایران ناشناخته مانده است و مردم صرفنظر از نوشته های جدی، همه مطالب دیگری را که نوشته می شود و می خوانند از شوخی، هزل، کنایه و لطیفه گرفته تا طنز به یک گونه می پندارند. برای شناخت طنز و شیوه طنزنویسی نخست باید دیگر نوشته ها و گفته های غیرجدی را شناخت و پس از بررسی کامل آنها، در مورد طنز و شکل و هدف آن تحقیق کرد. در فرهنگ های ایرانی داستان ها، افسانه ها، لطیفه ها، ضرب المثل ها و گفته ها و اشعار طنزآمیزی که در میان مردم یک کشور رایج است به ادبیات عامیانه و یا به اصطلاح فولکلور معروف است و به گونه ای مجرد تعاریفی از کنایه، لطیفه، طعنه، هزل و ایهام آمده است. اما بطور متدیک، طرز نگارش به آن شیوه ها و استنتاج از آن ها تاکنون روشن نشده است. از اینرو اغلب کسانی که با کتاب و مطالعه سروکار دارند چنین می پندارند که بعد از مباحث جدی، همه نوشته ها و گفته ها در یک زمینه نگارشی و مفهومی، می باشد در حالیکه طنز با همه آن ها مباینت دارد و خود شیوه نگارشی خاصی است که جا دارد مورد مطالعه دقیق قرار بگیرد. این کتاب نخست به بررسی روشهایی که تشابهی با طنز دارد می پردازد و آنگاه طنز و طنزنویسی را مورد مطالعه قرار می دهد
شیراز زمان حافظ براستی وضعی بیمثال دارد. آب و هوایش سفلهپرور است. کس در غوغای زندگی کس را نمیپرسد. بر دلها گرد ستم نشسته است. آسمان کشتی ارباب هنر میشکند و آنان را برگ نواتبه میکند و ساز طرب برجای نمیگذارد. نه کسی در درمان دلی مقصود است، نه دردمندی را درد دینی مشهود. مروت نامی بینشان شده است. از غبن سالوسیان اهل معنی را جز سوز دل، اشک روان، آه سحر و ناله شب نصیبی نمانده است. دیگ سینهها از نهفتن دردهای نگفتنی در جوش است. فلک زمان مراد به مردم نادان سپرده است. قاطعان طریق به تاراج قوافل دل و دانش مشغول گشتهاند. آنچه برطرف بوستان میگذارد سموم بیداد است که بلبلان را نیز در موسم گل خاموش گردانیده است.
مطالعه و تحلیل علمی جلوههای گوناگون ادبیات عامه موجب درک شایستهتر ماهیت، عناصر سازنده درونی و عوامل تأثیرگذار در پردازش فرهنگ شفاهی میگردد. قصهگویی یکی از کهنترین اشکال ادبیات شفاهی است. در روزگاران کهن، قصهگوها تاریخ، سنت، مذهب، آداب، قهرمانیها و غرور قومی را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکردند. اصولا قصه زمانی شکل میگیرد و عینیت مییابد که از زبان راوی نقل شود. قصهگو یا راوی خواه ناخواه خویشتنِ خویش را در قصه میبیند و برای جلب نظر شنونده یا خواننده، از ذوق و هنر خویش برای تبیین هرچه بیشتر قصه کمک میگیرد. این عوامل موجب ایجاد تغییراتی در ساختار و محتوای قصه میشود. پژوهش حاضر به نقش قصهگو در شکلگیری قصه میپردازد و در پی یافتن دلایلی است که سبب میشود قصهگو در روند قصه تغییراتی پدید آورد. نکتهای که توجه نگارنده را هنگام ضبط و گردآوری قصههای آمره طی دو دهه به خود جلب کرده، وجود روایات متعدد یا متفاوت از قصهای واحد بهسبب تعدد قصهگویان و تصرف آنان در قصه است.