دستاورد بزرگ فردوسی این بود که تاریخ ایرانیان را حفظ کرد آنهم تاریخ دوران امپراطوری و اوج شکوهشان را . اما نکته مهم این است که آن را به زبان خود ایرانیان یعنی فارسی تدوین کرد. این کار فردوسی بخشی از مفهوم بزرگ ایرانی بودن است؛ آگاه بودن به هویت و درکی که از خود. این مسأله ای است که به نظر من در فردوسی بیش از هر کس دیگری متجلی شده است. شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر داد و اگر شاهنامه سروده نشده بود ما کشور دیگری بودیم. اگر شاهنامه نبود، همان اتفاقی که در برخی کشورها همچون مصر، سوریه و اردن افتاد، برای ایران نیز تکرار می شد. زنده ماندن تاریخ و فرهنگ ایران و زبان فارسی به برکت شاهنامه فردوسی است. ایرانیان فرزاندان فردوسی هستند و در دامان او پرورش یافته‌اند؛ چرا که شاهنامه، نامه هزاره‌های فرهنگ و هنر ایرانی است. اگر فردوسی در تاریخ سربرنمی‌آورد و شاهنامه را نمی‌سرود، چه بسا ایرانیان امروز با زبان شورانگیز و شیرین فارسی سخن نمی‌گفتند.فردوسی را باید از جمله قهرمانان ملی ایران به شمار آورد، شاعری گرانقدر که جانی تازه به کالبد زبان فارسی دمید .به مدد تجربه‌مندی‌های گذشته و کار عظیم خود زبان فارسی را به مرحله تثبیت رسانید و با سرودن شاهنامه توانست زبان فارسی را از نفوذ واژه‌های بیگانه حفظ کند و ساختار و هنجارهای نحوی زبان فارسی را از گزند بی‌هنجاری‌ها نگاه دارد. حكیم ابوالقاسم فردوسی در سال 329 هجری درروستای طابران«طبران» طوس به دنیا آمد و پدرش از دهقانان طوس بود كه ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت فردوسی در جوانی با درآمدی كه از املاك پدرش به دست می آورد، به كسی محتاج نبود اما بتدریج، آن اموال را از دست داد و به تهیدستی گرفتار شد. وی از همان زمان كه به كسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد و به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید. همین علاقه به داستانهای كهن بود كه او را به فكر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد و چنان كه از گفته خود او بر می آید، مدتها در جستجوی این كتاب بوده و پس از یافتن نسخه اصلی داستانهای شاهنامه، نزدیك به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این كار كرده است.

منابع مشابه بیشتر ...

663cbcb06d731.jpg

یاد بعضی نفرات

سیمین بهبهانی

یکی از بهترین روش‌هایی که تا امروز در جهان برای بیان احساسات، اعتراضات و بیان موضوعات دیگر خلق شده «شعر» است. دنیای شعر دنیای لطیف، ساده و دوست‌داشتنی است. حرفی که با عروض خاصی بر دل می‌نشیند. ادبیات معاصر ایران در دل تاریخ خود نویسندگان و شاعران پرآوازه زیادی داشته است که هرکدام از آن‌ها سبک و طبع متفاوتی داشته‌اند. «سیمین بهبهانی» شاعر نامدار ایرانی در کتاب «یاد بعضی نفرات» از شاعران و نویسندگانی که در دوره او می‌زیسته‌اند، نوشته است. این کتاب شامل خاطرات، مقالات، مصاحبه‌ها و دیدارهای اوست. کتابی که اگرچه تنها یک کتاب است اما خواننده را با چندین کتاب و چندین نویسنده آشنا می‌کند. در این اثر گوشه‌هایی از زندگی، احوال و آثار برخی افراد همچون «منوچهر آتشی»، «هوشنگ ابتهاج»، «احمدرضا احمدی»، «پگاه احمدی»، «مهدی اخوان ثالث»، «پروین اعتصامی»، «قیصر امین پور»، «گلی ترقی»، «صادق چوبک»، «سهراب سپهری»، «همایون شجریان»، «شیرین عبادی»، «فروغ فرخزاد»، «فریدون مشیری» و «عباس معروفی» را در قالب خاطرات، دریافت‌ها و برداشت‌های شاعرانه شرح داده شده است. وی در ابتدای این مجموعه با لحنی شاعرانه به برخی خرده‌ها در باب شعر خود پاسخ می‌گوید و طی آن, به این موضوعات اشاره می‌کند : زمان و شعر, انسجام در شعر امروز و شعر سنتی, ارزش طنین واژه‌ها, ارزش تشکل واژه‌ها, زبان شاعر, تصویر, شعر کم تصویر و تصویر کنایی. سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه در شاعری استاد بود، در نثرنویسی و خاطره‌گویی نیز تبحری ویژه داشت. او هم شعر اجتماعی می‌سرود و هم شاعری اجتماعی و پر حشر و نشر بود. او در این کتاب گوشه‌هایی از زندگی، احوال و آثار برخی شعرا و نویسندگان معاصر را ـ بعضا در قالب خاطرات و دریافت‌های شاعرانه ـ به دست می‌دهد. سیمین بهبهانی درباره این کتاب می‌نویسد: «بیشترینه نوشته‌هایم در این مجموعه، حاصل دقت در آثار و احوال یاران و عزیزان و شناخت رفتار و گفتار ایشان بوده و به خاطره همنشینی با آنان در آمیخته، و کمتر فصلی است که از این گونه حال و حکایت بی‌بهره مانده باشد. اسلوب نگارش یادگزاره‌ها گاه ساده است و گاه پیرایه‌مند: نظر به موقعیت و احوال خودم، از هر دو شیوه بهره گرفته‌ام. این حقیقت را هم هیچ‌گاه فراموش نکرده‌ام که هر هنرمند، در آنچه می‌آفریند، بازتابی از چند و چون روان و ضمیر خویش دارد. از این‌روست که ضمن اندیشیدن درباره هر اثر، به خلق و خوی آفرینده‌اش هم توجه داشته‌ام.... ...آتشی هیچ‌گاه با تهران، با آداب‌ورسوم ساختگیش، با خنده‌ها و تعارف‌های مصلحتیش، با زندگی ی «بی تنور» و «بی‌بوی نان گرم» انس کامل نگرفته است. در این شعر، اما، یک‌باره بدگمانی و بیزاری به گونه‌ی حیله‌گری پلید، که عمری «مصراع آخرینش را در تیررس نشسته است»، چهره می‌نمایاند. گویا انگیزه‌ی گریز از تهران، تهرانی که بهترین سال‌های جوانی او را مصروف خودکرده است، با همین شعر در او بیدارمی‌شود، گرچه پیش از این هم این انگیزه، گیج و گم، در پاری از شعرهای پیشینش رخ می‌نموده است. باز هم یادآور می‌شوم: آتشی خود به من گفته است که شأن شعر را فراتر از پرداختن به حوادث روزمره و جزئی می‌داند. اگر در شعرش به دنبال نشانه‌هایی از این قبیل بگردی، هرقدر هم که دوستت بدارد، روی ترش می‌کند و به نفی و انکار می‌کوشد؛ باشد. اختلاف من و آتشی همین جاست. من به ملموس‌ترین حوادثی که با سرنوشت وطنم، هم‌وطنم، جهانم و کل کره‌ی ارض بستگی دارد می‌اندیشم و آتشی به چیزی فراتر از این‌ها که از حیطه‌ی تصور من بیرون است. داستان رایج‌ترین و بزرگ‌ترین گرفتاری ی کشور ما با طنزی عجیب در این شعر مطرح می‌شود. ایجاز به حدی ست که گویی شعر فقط با علائم کلیدی پیش می‌رود: چشم شیشه بی، کلاه شاپو، حضور شکاک کشتی، وجود سامسونیت پرتخیل مشکوک، شکستن ایمان و چند واژه‌ی دیگر طرح کلی داستان را می‌ریزد و دنباله‌اش را باید خودت در ذهنت کامل کنی و سرانجام ریش بندر و آن تیزهای بی‌آزرم. اگر باید خواننده را در لذت ساخت و پرداخت شعر سهیم کنی، این‌گونه باید باشد، نه آن‌که باد به دستش بدهی و بگویی بباف.اگر آتشی بار دیگر بگوید که من به مسائل جزئی بی‌اعتنا هستم، این شعر را پیش رویش می‌گذارم. اين تاریخ ماست. بازگوی علت فقر و بی‌نوایی ی ملت ماست. تأسفی ست برحقی که «بیگانه» از ما پایمال می‌کند و خیانتی که «خویش» بر ما روا می‌دارد؛ و اگر از غفلت بیدار نشویم، وای بر ما! آتشی بی‌گمان شاعری ست که روی به اعتلا دارد و هرگز راه نشیب نپیموده است. مقایسه‌ی شعرهای نخستین و فرجامین این کتاب گواه همین مدعاست. پرکار است و در میان کارهایش، متعالی فراوان است و متوسط نیز. گاه به اطناب می‌گراید، اما آنجا که به ایجاز می‌پیوندد محشر می‌کند: خانه‌ات سرد است؟ خورشیدی در پاکت می‌گذارم و برایت پست می‌کنم. ستاره‌ی کوچکی در کلمه یی بگذار و به آسمانم روانه کن.

663b83223cec9.jpg

گنجینه مقالات (مقالات ادبی، تاریخی، اجتماعی) - جلد دوم

محمود افشار

نویسنده این گنجینه مقالات در سالهای پایانی زندگانی اوراق و نوشته هایی را که در مدت قریب به هفتاد سال گردآورده بود از صندوقهای بازمانده به در می آورد و با نگاهی به آنها نمی دانست به دست آتش می سپرد و گاهی برای فرزندان و خویشان این بیت کلیم را می خواند: یک روز صرف بستن دل شد به این و آن روز دگر به کندن دل، زین و آن گذشت نامه های زیادی که از دوستان و آشنایان و خوانندگان نوشته های خود داشت و همچنین توده ای از روزنامه ها و مجله هایی که حاوی مقاله هایی از او بود و یا حاوی نوشته هایی درباره آثارش از نوع اوراقی بود که دسته دسته از میان می برد. ضمن این کار، گزیده ای از مقاله هایی را که مناسب ماندن و قابل خواندن برای آیندگان می دانست و در آنها اظهار رایی شده و دارای تزی بود جدا می ساخت و با بازخوانی آنها و برداشتن مطالبی از آنها که کهنگی یافته است مجموعه ای گزین کرد و به ماشین نویسی سپرد و تقریبا آن را آماده چاپ شدن ساخته بود که چنگ مرگ او را ربود و مجالی پیش نیامد که خود آنطور که تمایل داشت کتاب را به چاپ برساند. نویسنده پیش بینی کرده بود که کتاب مقالات و نامه ها در سه جلد انتشار پیدا کند: 1. مقالات سیاسی یا سیاست نامه جدید 2. مقالات ادبی تاریخی و اجتماعی3. نامه ها (نمونه ها و درددلها)

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

63beb0c8bc4bc.jpg

راز بقای ایران در سخن مولوی

محمدجعفر جعفری لنگرودی

دکتر جعفری لنگرودی در مقدمه کتاب راز بقای ایران در سخن مولوی می گوید: بی گمان یکی از آن ابرهای رحمت، سخن جلال الدین رومی است که سکه جاودانگی بر آن، نقش بسته شده است. آدمی از خلل خالی نیست اما آن که خیر، در سخن او غالب است خدای با او به خیر، محاسبت خواهد کرد. در حدیث صحیح آمده است: "کسی که به سن چهل سالگی برسد و خیرش بر شرش نچربد آماده رفتن به دوزخ باشد" غلبه خیر بر شر! چه سخن سنجیده و جامع و قابل درنگ و تامل بسیار. در این جهان پر از تباهی و فساد که هرکسی از روزنه تنگ معاش و مشاغل و مناصب خود با دیگران تلافی می کند و دلها را می شکند و از عواقب آن نمی اندیشد و آرام نمی گیرد تا زیر خاک آرام گیرد، مردی چون مولوی که عمری را در دعوت به خدا و اخلاق و انسانیت گذرانده و اندیشه های درخشان از خود به یادگار نهاده و دلها را روشن کرده است به حق مورد احترام جهانیان است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در نثر و متون
کتاب
62a89d314549f.jpg

شخصیت معنوی حافظ

محمدجعفر جعفری لنگرودی

مولف در این کتاب میخواهد از مشاهدات شخصی و مطالعات خود استفاده کرده منظره تلاش فکری متفکرین و تحولات فکر آنان را مجسم می کند و خواننده را در مقابل دورنمای تلاش متفکرین قرار دهد. کتاب شخصیت معنوی حافظ به قلم جعفری لنگرودی نوشته و توسط کانون معرفت تهران به چاپ رسیده است.

نظم/شرح شعر
کتاب