بهترین روش برای پیبردن به کنه افکار هر اندیشمندی، تأمل در آراء و نظراتی است که از او بر جای مانده است. بسیاری از کسانی که درباره اقبال سخن میگویند، او را شاعری عارف میخوانند که مرادشان از این توصیف، تقریباً و گاهی تحقیقاً به همان معنا و مفهوم مرسوم است. عرفان اقبال، عرفانی است متفاوت با آنچه برخی گمان میکنند. برای آنکه دانسته شود تصوف و عرفان از دیدگاههای اقبال بهواقع چیست، تأملاتی را که او در این خصوص داشته و به مناسبتهای مختلف اظهار نموده، در آغاز این کتاب فراهم آمده تا بابی برای آشنایی موجز و مطمئن برای ورود به مباحث گستردهتری باشد که در این مجموعه مطرح شده است. مطالعه دقیق این یادداشتها نشان میدهد دیدگاه اقبال در خصوص تصوف مغایر با شبستری است که نماینده تصوف سنتی شناخته میشود و نزدیک به نظراتی است که کسروی در آثار مختلفش از صوفیگری بیان داشته است.
فهرست شماره 33-34 عرفان ایران به این شرح است: در قسمت مقالات, معنای اولیه شیعه: به مناسبت میلاد امام حسین (ع) از حاج نورعلی تابنده؛ اسم و مسمی از حسن ابراهیمی؛ علم و معرفت از دیدگاه ابونصر سراج طوسی از جمشید جلالی؛ نظر میرزای قمی درباره خطبه البیان از رضا اسدپور؛ نشر متون صوفیانه مفید است یا مضر از سیدمحمدعلی جمالزاده؛ شرح زندگی بزرگان نعمت اللهی در دکن از عبدالجبار خان آصفی نظامی و ترجمه شاهد چوهدری؛ درک یک عالم معنوی از هانری کربن و ترجمه مرسده همدانی؛ در قسمت تصحیح متون، رساله منامیه از میرسیدعلی همدانی و تصحیح روح الله رجبی؛ و در قسمت عرفان و هنر، متافیزیک شعر از سیدحسن امین؛ حیرت صوفیانه و هنر اسلامی از آندری اسمیرنوف و ترجمه اسماعیل پناهی؛ در بخش عرفان و ادیان، فیلوکالیا: کتاب مقدس عرفان مسیحی ارتدکس محبوبه هادنیا؛ در قسمت معرفی کتاب نام پنج کتاب آمده است: اندر اسلام ایرانی اثر هانری کربن از زینب پودینه آقایی و رضا کوهکن؛ تجلیات معنویت اسلامی اثر سیدحسین نصر از فاطمه شاه حسینی؛ پرتوهای چینی نور تصوف اثر ساچیکو موراتا از حسن مهدی پور؛ کتاب تصوف به کوشش جمیل چیفتچی از اسری دوغان؛ مبانی هنر اسلامی ترجمه و تدوین امیر نصری از حجت پویان.
فهرست شماره 31-32 عرفان ایران به این شرح است: در قسمت مقالات, موسی و خضر (ع) دکتر نورعلی تابنده، تصوف و وضعیت فرهنگی ما از سعید سرمدی، میشل والسان و طریقه شاذلیه، شرح احوال داوود طائی از حسن مهدی پور، شیخ عبدالحلیم محمود از فرشته سخایی و فاطمه غلام نژاد، مولوی و مولویه از ویلیام چیتیک و ترجمه فاطمه شاه حسینی، در قسمت تصحیح متون، مجالس المومنین از شهرام پازوکی، در قسمت عرفان و ادیان، گزیده ای از عرفان مسیحی از جیمز کاتسینجر و ترجمه ابوالقاسم پیاده کوهسار، رمز پرندگان در ادیان از مانابو وایدا و ترجمه سمانه گچ پزیان، در قسمت عرفان و هنر، تاثیر زبان عربی بر هنرهای بصری اسلامی از تیتوس بورکهارت و ترجمه امیرنصری؛ کار در زندگی معنوی از فریتوف شوان و ترجمه پریسا خداپناه؛ و معرفی کتاب: عرفان، اسلام و ایران از شهرام پازوکی؛ صوفی و شعر اثر محمود ارول قلیچ از تورقای شفق؛ حیات تصوف در دوران عثمانی اثر عثمان تورر از اسرا دوغان.
کتاب حاضر نخستین شرحی است که بر غزلهای علامه اقبال نوشته می شود. این غزلها از میان آثار متعدد علامه جمع آوری و با ترتیب الفبائی تدوین شده است. غزلهای اقبال بیشتر به سبکی سروده شده که در شعر کهن فارسی به "عراقی" معروف است، مضامین غزلهای او آمیزه ای است از اندیشه های عرفانی و اجتماعی و سیاسی که در آنها سعی می شود به انسان شرقی از خود بیگانه و ناامید و به کنج یاس خزیده امید و اطمینان داده شود. تا بداند که وجود دارد و اگر دستی بر آورد به اهدافش می رسد؛ صاحب فرهنگ برتر است و باید آرزو یا به اصطلاح اقبال، مدعا را در خود پرورش دهد که اگر از این دو تهی شود، مرده ای بیش نخواهد بود. اقبال شعر خود را در خدمت به عقاید فلسفی و دینی خود که سخت بدان پایبند بود قرار داد. او موضوعاتی را که کاملا با روح غزل بیگانه اند چنان با مهارت در حریر آبی تغزل می پیچد که نه تنها نامتعارف جلوه نمی کند بلکه خواننده را به یاد شعرای چیره دست ادب فارسی می اندازد. شاید از هیمن روست که برخی از اقبال شناسان شعر او را از نظر زیبایی ظاهری و معنوی کم از سروده های حافظ و مولوی ندانسته اند.
ترجمه حاضر شرحی است از "احمد بشیردار "به زبان انگلیسی بر مثنوی "گلشن راز جدید "سروده "اقبال لاهوری "که همراه با مثنوی دیگری از او به نام "بندگینامه "در یک مجلد انتشار یافته است .اقبال در این مثنوی برخلاف "گلشن راز "سروده "شیخ محمود شبستری "در برابر تقدیر و سرنوشت بیترحم، به فلسفه رضا و تسلیم تن در نمیدهد، بلکه با طرح و دفاع از نظریه "خودی"، یعنی هسته مرکزی اراده پر قدرت انسان، نه تنها از جهان ماده و محسوسات به زوایای تاریک روح نمیخزد، بلکه فعالانه در جریان زمان غوطه میخورد تا مسیر آن را به سوی نیازهای بشری باز گرداند .مثنوی "بندگینامه "نیز تعبیری است از وضع جامعه مسلمانان که تحت انقیاد سیاسی و فرهنگی امپریالیسم غرب قرار گرفتهاند .اقبال در این مثنوی، زبانی گزنده دارد .