از انتشارات دانشگاه تحقیقات عالیه سوربن است که درباره حکمت الهی شیعه بحث میکند. مذهب شیخی در اوایل دوران فتحعلیشاه دومین پادشاه قاجار ظهور کرد . شیخ احمد ابن زین الدین ، ازآخوندها و علمای صاحب نام عرب تبار شیعه و از اهالی قریه ای در نزدیکی الاحساء در بحرین ، بانی مکتب شیخی بود . چون مکتب بابیت در دوران پیش از مشروطیت ماجراهای زیادی را در ایران برانگیخت لازم است اندکی به آن و ریشه های آن پرداخته شود
کتاب حاضر در قالب سه بخش فراهم آمده است .بخش نخست شامل گفت و گوها و مصاحبههایی است با هنرپیشگان سینما و تئاتر درباره ویژگیهای سینما و فیلم فارسی .اسامی تعدادی از مصاحبه شوندگان عبارتاند از :محمدعلی فردین، سیامک یاسمی، ناصر ملک مطیعی، تقی ظهوری، رضا بیکایمانوردی، فروزان و فخیمزاده .در بخش دوم دوازده مقاله از نقد نویسان سینمای ایران منتشر شده است .عناوین تعدادی از مقالات از این قرار است" :فیلم فارسی، فرزند ناقص الخلقه سینما در ایران/ مریم امینی" ;"بحث فیلم فارسی و مفهوم هنر تودهای (پاپ آرت)/ روبرت صافاریان" ;"منتقدان دهههای سی و چهل و مبارزه با پدیدهای به نام فیلم فارسی/ محمد عبدی "و "فیلم فارسی چیست؟/ حسین معززینیا ."در بخش سوم، دو میزگرد درباره دو موضوع "جذابیت در سینما "و "مخاطب سینما "با حضور پنج تن از صاحب نظران سینما برگزار شده است که عبارتاند از :امید روحانی، مهرزاد مینویی، سیفالله داد، بهروز افخمی، و عبدالله اسفندیاری .
یکی از بهترین روشهایی که تا امروز در جهان برای بیان احساسات، اعتراضات و بیان موضوعات دیگر خلق شده «شعر» است. دنیای شعر دنیای لطیف، ساده و دوستداشتنی است. حرفی که با عروض خاصی بر دل مینشیند. ادبیات معاصر ایران در دل تاریخ خود نویسندگان و شاعران پرآوازه زیادی داشته است که هرکدام از آنها سبک و طبع متفاوتی داشتهاند. «سیمین بهبهانی» شاعر نامدار ایرانی در کتاب «یاد بعضی نفرات» از شاعران و نویسندگانی که در دوره او میزیستهاند، نوشته است. این کتاب شامل خاطرات، مقالات، مصاحبهها و دیدارهای اوست. کتابی که اگرچه تنها یک کتاب است اما خواننده را با چندین کتاب و چندین نویسنده آشنا میکند. در این اثر گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی افراد همچون «منوچهر آتشی»، «هوشنگ ابتهاج»، «احمدرضا احمدی»، «پگاه احمدی»، «مهدی اخوان ثالث»، «پروین اعتصامی»، «قیصر امین پور»، «گلی ترقی»، «صادق چوبک»، «سهراب سپهری»، «همایون شجریان»، «شیرین عبادی»، «فروغ فرخزاد»، «فریدون مشیری» و «عباس معروفی» را در قالب خاطرات، دریافتها و برداشتهای شاعرانه شرح داده شده است. وی در ابتدای این مجموعه با لحنی شاعرانه به برخی خردهها در باب شعر خود پاسخ میگوید و طی آن, به این موضوعات اشاره میکند : زمان و شعر, انسجام در شعر امروز و شعر سنتی, ارزش طنین واژهها, ارزش تشکل واژهها, زبان شاعر, تصویر, شعر کم تصویر و تصویر کنایی. سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه در شاعری استاد بود، در نثرنویسی و خاطرهگویی نیز تبحری ویژه داشت. او هم شعر اجتماعی میسرود و هم شاعری اجتماعی و پر حشر و نشر بود. او در این کتاب گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی شعرا و نویسندگان معاصر را ـ بعضا در قالب خاطرات و دریافتهای شاعرانه ـ به دست میدهد. سیمین بهبهانی درباره این کتاب مینویسد: «بیشترینه نوشتههایم در این مجموعه، حاصل دقت در آثار و احوال یاران و عزیزان و شناخت رفتار و گفتار ایشان بوده و به خاطره همنشینی با آنان در آمیخته، و کمتر فصلی است که از این گونه حال و حکایت بیبهره مانده باشد. اسلوب نگارش یادگزارهها گاه ساده است و گاه پیرایهمند: نظر به موقعیت و احوال خودم، از هر دو شیوه بهره گرفتهام. این حقیقت را هم هیچگاه فراموش نکردهام که هر هنرمند، در آنچه میآفریند، بازتابی از چند و چون روان و ضمیر خویش دارد. از اینروست که ضمن اندیشیدن درباره هر اثر، به خلق و خوی آفریندهاش هم توجه داشتهام.... ...آتشی هیچگاه با تهران، با آدابورسوم ساختگیش، با خندهها و تعارفهای مصلحتیش، با زندگی ی «بی تنور» و «بیبوی نان گرم» انس کامل نگرفته است. در این شعر، اما، یکباره بدگمانی و بیزاری به گونهی حیلهگری پلید، که عمری «مصراع آخرینش را در تیررس نشسته است»، چهره مینمایاند. گویا انگیزهی گریز از تهران، تهرانی که بهترین سالهای جوانی او را مصروف خودکرده است، با همین شعر در او بیدارمیشود، گرچه پیش از این هم این انگیزه، گیج و گم، در پاری از شعرهای پیشینش رخ مینموده است. باز هم یادآور میشوم: آتشی خود به من گفته است که شأن شعر را فراتر از پرداختن به حوادث روزمره و جزئی میداند. اگر در شعرش به دنبال نشانههایی از این قبیل بگردی، هرقدر هم که دوستت بدارد، روی ترش میکند و به نفی و انکار میکوشد؛ باشد. اختلاف من و آتشی همین جاست. من به ملموسترین حوادثی که با سرنوشت وطنم، هموطنم، جهانم و کل کرهی ارض بستگی دارد میاندیشم و آتشی به چیزی فراتر از اینها که از حیطهی تصور من بیرون است. داستان رایجترین و بزرگترین گرفتاری ی کشور ما با طنزی عجیب در این شعر مطرح میشود. ایجاز به حدی ست که گویی شعر فقط با علائم کلیدی پیش میرود: چشم شیشه بی، کلاه شاپو، حضور شکاک کشتی، وجود سامسونیت پرتخیل مشکوک، شکستن ایمان و چند واژهی دیگر طرح کلی داستان را میریزد و دنبالهاش را باید خودت در ذهنت کامل کنی و سرانجام ریش بندر و آن تیزهای بیآزرم. اگر باید خواننده را در لذت ساخت و پرداخت شعر سهیم کنی، اینگونه باید باشد، نه آنکه باد به دستش بدهی و بگویی بباف.اگر آتشی بار دیگر بگوید که من به مسائل جزئی بیاعتنا هستم، این شعر را پیش رویش میگذارم. اين تاریخ ماست. بازگوی علت فقر و بینوایی ی ملت ماست. تأسفی ست برحقی که «بیگانه» از ما پایمال میکند و خیانتی که «خویش» بر ما روا میدارد؛ و اگر از غفلت بیدار نشویم، وای بر ما! آتشی بیگمان شاعری ست که روی به اعتلا دارد و هرگز راه نشیب نپیموده است. مقایسهی شعرهای نخستین و فرجامین این کتاب گواه همین مدعاست. پرکار است و در میان کارهایش، متعالی فراوان است و متوسط نیز. گاه به اطناب میگراید، اما آنجا که به ایجاز میپیوندد محشر میکند: خانهات سرد است؟ خورشیدی در پاکت میگذارم و برایت پست میکنم. ستارهی کوچکی در کلمه یی بگذار و به آسمانم روانه کن.
مجموعه مصنفات شیخ اشراق، مشتمل بر مجموعهای از آثار و رسالههای فلسفی و عرفانی شهابالدین یحیى سهروردى، به زبانهای عربی و فارسی است. برخی از رسالهها، مانند بستان القلوب و یزدانشناخت، منسوب به سهروردی است. حكمة الإشراق: بىشک مهمترین اثر فلسفى سهروردى است. این اثر که عناصر مختلف سنّت اشراقى را ترکیب مىکند در عرض چند ماه تألیف شد. سهروردى بر این باور است که محتواى کتاب از سویروحالقدس در روزى شگفت دفعتاً بر او القا شده و کتابت آن تنها در چند ماه صورت گرفته است. سهروردى خود از کتاب حكمة الإشراق چنین سخن گفته است: «این کتاب ما هم براى طالبان حکمت ذوقى است و هم براى طالبان حکمت بحثى. کسانى که تنها جویاى حکمت بحثىاند و نه متألّهند و نه خواستار تألّه، نصیبى از این کتاب نمىبرند. ما این کتاب و رموز آن را جز با کسانى که مجتهد متألّهند یا طالب تألّه، بحث نخواهیم کرد. حداقل توقع از خواننده این کتاب آن است که به مرحلهاى رسیده باشد که «بارقه الهى» به او رسیده و در وجود وى جاى گرفته باشد. بنابراین، هرکس که فقط بحث یا تتبعات مدرسى مىخواهد، مىتواند راه مشّائیون را دنبال کند که فى نفسه خوب و سودمند است. بحث و سخن ما درباره اصول اساسى فلسفه اشراق (قواعد الإشراقية) نمىتواند خطاب به چنین شخصى باشد. در حقیقت، مطلوب اصلى پیروان مکتب اشراق بدون «سوانح نوریه» نابسامان و متشتت خواهد بود» رسالة في اعتقاد الحكماء: در واقع دفاعیهاى است محکم و استوار که سهروردى در آن بهروشنى از «حکماى متألّه» با عنوان «ارباب حقیقت» نام برده، به سخن حلاج بر سر دار استناد کرده و شمارى از مهمترین آموزههاى فلسفى خویش را بهطور گسترده بیان داشته است. سهروردى در این رساله بر آن است تا از حکماى متألّه در امورى مانند انکار خالق جهان، انکار مأموریت پیامبران و انکار امور اخروى رفع اتهام کند قصة الغربة الغربیة: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند. فتحالله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، میگوید: «داستان الغربة الغربیة، همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است. جلدهای اول و دوم کتاب توسط هانری کربن، جلد سوم توسط سید حسین نصر و جلد چهارم توسط نجفقلی حبیبی تصحیح شده است.
ارض ملکوت، از آثار کلیدی و مبنایی هانری کربن است. موضوع بحث آن عالمی است که در میانه عالم معقول محض و عالم محسوس محض قرار دارد، و این همان عالم مثال است که در اندیشه ایرانی، چه ایران مزدایی و چه ایران شیعی، فراوان دربارهاش بحث شده است. اعتقاد به این عالم راه را بر بسیاری از تعارض های به ظاهر ناگشودنی و نزاعهای بی حاصل در عرصه دین و اندیشه میبندد. در این اثر نشان داده شده است که چگونه «افلاطونیان پارس» درهمیشه تاریخ تا به امروز در عرصه پیکار برای کشف این عالم و بهره گیری از آن، حضور کارآمد داشتهاند و بشریت امروز میتواند بر مبنای دستاوردهای آنان این «قاره گمشده» را بازیابی کند