بایزید بسطامی بیش از دیگران دارای شهرت و اهمیت بوده و رفتار و گفتارش در همهٔ مردان راه حق تأثیر کردهاست، به این جهت داستانها و سخنان او بیش از هر صوفی و عارفی در کتب صوفیه و عرفا آمدهاست و مخصوصاً در آثار منظوم عرفانی مانند آثار عطار و مثنوی مولوی بیشتر جلوهگر است. فریدالدین عطار در تذکره الاولیا ۵۶ صفحه به ذکر شرح حال و اقوال بایزید اختصاص داده و این مقدار تفصیل دربارهٔ صوفی و عارفی دیگر در آن کتاب به نظر نمیرسد. عطار در آغاز شرح حال او مینویسد: «آن خلیفهٔ الهی، آن دَعامهٔ نامتناهی، آن سلطان العارفین، آن حجه الحق اجمعین، آن پُختهٔ جهانِ ناکامی، شیخ بایزید بسطامی- رحمه الله علیه. اکبر مشایخ بود، و حجت خدای بود، و خلیفهٔ بحق بود، و قطب عالم بود، و مرجع اوتاد؛ و ریاضات و کرامات و حالات و کلمات او را اندازه نبود؛ و در اسرار و حقایق نظری نافذ و جدی بلیغ داشت؛ و دایم در مقام و هیبت بود، غرقهٔ انس و محبّت بود، و پیوسته تن در مجاهده و دل در مشاهده داشت؛ و روایات او در احادیث عالی بود و پیش از او کسی را در معانی طریقت چندان استنباط نبود که او را… بایزید بسطامی از عارفان نامی اواخر قرن دوم و قرن سوم هجری است نام اصلی وی طیفور بن عیسی است.وی از مریدان امام جعفر بن محمد الصلدق بوده و صد و بیست بزرگ دیگر را خدمت نموده است . مشایخ وی را به بزرگواری ستوده اند و در حق او سخنان بسیار رانده اند .مدت سی سال در بادیه شام میگشت و دوازده سال بر نه شریعت مقدسه ریاضت می کشید تا رسید به آنجا رسید . کرامات و حالات وی بیشمار است .وی در سن 91 سالگی در 253 - 261 هجری - دارفانی را بدرود گفت و مرقدش در بسطام معروف خاص و عام است .
مجموعه حاضر اشعار دکتر فرامرز نوریانی متخلص به "مظلوم" است که در سال 1312 چشم به جهان گشود و تحت تعلیم و تربیت مادری روشنفکر و پدری آزاده پرورش یافت. در سال 1338 موفق به دریافت دکترای پزشکی از دانشکده پزشکی اصفهان شد و در سال 1350 دکترای اعصاب و روان را از دانشکده پزشکی تهران کسب نمود. ایشان در سن 60 سالگی دار فانی را وداع گفت.
فهرست شماره 14 عرفان ایران بدین قرار است: در قسمت مقالات، عید مبعث از دکتر نورعلی تابنده؛ تصوف علوی از شهرام پازوکی، فریتهوف شوئون و معنای زیبایی از سعید بینای مطلق؛ تاملی در باب معنای روحانی کار از سیدحسن آذرکار؛ کرامات اولیا در آثار مولانا از محمدابراهیم ایرج پور؛ مجموعه مزار شاه نعمت الله ولی از مهراد قیومی بیدهندی، در قسمت معرفی کتاب تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده از دکتر عادل نادرعلی و ترجمه حسینعلی کاشانی بیدختی معرفی شده است.
تاثیر نفس گرم و نفوذ کلام پرشور مولانا جلال الدین محمد مولوی عارف بیبدیل سده هفتم هجری، چنان ژرف و گسترده است که هنوز، با گذشت قرنها از حیات جسمانی این شیخ شوریده، حیات روحانی اش آرامبخش ذهن و قلب و روح سالکان و عارفانی است که جویای حق و حقیقتاند و میخواهند به کشف بایستهها و شایستههای طریقت راه یابند؛ تا آنجا که حتی مولویشناسی نزد انسان سده بیست و یکم به شاخهای مهم در شرقشناسی تبدیل شده است. کتاب حاضر به هدف آشنایی نسل جوان امروز با جنبههای مختلف شخصیت مولانا و آثار، سلوک، کرامات و نحوه زندگانی او تدوین شده و در آن، از رابطه او با سایر عرفای همعصرش نیز سخن رفته است. کتاب به زبانی ساده و موجز نوشته شده و از هرگونه سختنویسی و اطاله کلام پرهیز شده است تا خوانندگان جوان، برای درک مفاهیم عرفانی، نیازمند مراجعه به شروح عرفانی و فرهنگهای صوفیانه نشوند.
موضوع این کتاب اختصاص به مولانا و شعر و شاعری دارد. در این اثر درباره هنرنمایی های مولانا صحبت میشود و این که علیرغم چیرهدستی او در فن شاعری ولی به گفته خود او، او شاعر نیست و میلی هم ندارد که به عنوان شاعر شناخته شود و شاعری را برای خود، اگر باشد ننگ میداند و فقط به ضرورت آن هم به خاطر طلب و فهم مخاطب از این شیوه استفاده کرده است.