حاجی اسماعیل سیاه مشهور به حاجی اسماعیل «گوزُک» شاعر، طنزنویس و سیاستمدار هراتی بود که در سال ۱۲۳۶ تولد و سال ۱۳۲۴ خورشیدی وفات کرد. او مردی شوخطبع بود که سالها پس از مرگش تا هنوز نامش سر زبانها است و بازگوکردن شوخیهایش گل خنده را بر لبها مینشاند. از حاجی اسماعیل سیاه چند اثر باقی مانده که برخی از آنها طی سالیان اخیر چاپ شده است. شاید مشهورترین اثر او را بتوان «مثنوی سگ و شغال» دانست که افزون بر افغانستان در تاجیکستان نیز چاپ شده است. یکی از بارزترین خصوصیتهای حاجی اسماعیل بداههگویی و حاضرجوابی او بود. حتی در مقابل مقامهای بلندرتبه حکومت مانند صدراعظم سردار هاشم خان، سخنانی کنایهآمیز و نیشدار به زبان میآورد. در فصل اول این کتاب به طنز و تجدد در آثار او بررسی شده و در فصل دوم جهان فکری و غزلیات، قصاید و مطایبات او آورده شده است.
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
کتاب «کشف المحجوب» که در واقع پردهگشای اسرار حیات و درون گروهی از عاشقان و شیفتگان جمال محبوب ازلی و ابدی است، جلوهگاه ایمان و ذوق و دانش بزرگمردی است که گرچه شرح کاملی از احوال وی در دست نیست، ولی همین اثر عظیم نماینده وسعت اطلاعات او در علوم قرآنی و احادیث و عرفان است. در این کتاب خلاصهای گویا از شرح زندگی افراد مندرج در کتاب «کشف المحجوب» هجویری ارائه شده و علاقمندان و عرفانپژوهان را در شناخت هرچه بهتر مندرجات کتاب بهویژه شخصیت عارفان و مشایخ راهنما است.
در آغاز سال روان خورشیدی رئیس جمهور افغانستان، ایران و تاجیکستان در شهر دوشنبه تصمیم می گیرند تا نمادهای فرهنگی و تمدنی جغرافیای تاریخی سه کشور تجلیل نمایند نگرشی که مبتنی بر همگرایی معطوف به ثبات منطقی و پیوند پایدار سه کشور است. این تصمیم باعث امضا بیانیه مشترک در تاریخ 5 و6 برج حمل 1387 بر تجلیل از هزار و یک صد و پنجاهمین سال زاد شاعر تیره چشم روشن بین یعنی رودکی و جشن نوروز سال روان صحه می گذارد. این مجموعه یادگار از چنان همایشی است
یکی از مسائل مبهم و غامض ادبیات، چگونگی بازگشت ادبی است. بازگشت ادبی مرز انفصال و گسست ادبی در حوزه فرهنگ و تمدن مشترک است. بنا بر اسناد تاریخی، تا برههای از تاریخ، سنت ادبی متجانس و همگنی را در جغرافیای فرهنگ مشترک میتوان دید. بازگشت ادبی در ایران سبب میشود تا فرایند سنت ادبی همگن دچار گسست گردد. سخنوران و ادیبان ایرانی با گزینش سبک خراسانی و عراقی، آگاهانه و ارادی از سبک هندی فاصله میگیرند. اما سبک هندی در سه حوزه فرهنگی افغانستان، شبه قاره و ماوراءالنهر استمرار مییابد. این کتاب تلاش میکند تا علل و عوامل بازگشت ادبی را برجسته نموده تا بتواند فرایند تداوم سبک هندی را استدلال نماید.