نگارنده با بررسی مقاله های پراکنده که گاه از ویژگی ها و تازگی هایی برخوردار بوده اند، اما شاید کمتر در نگاه و دسترس پژوهندگان بوده، سعی کرده تا با گردآوری سیاهه ای از مقاله ها که در جاهای گوناگون آمده است گامی کوچک در این زمینه بردارد. به دلیل گستردگی کار در دو بخش انجام شده است؛ بخش اول یا همان جلد نخست درباره بقاع متبرکه، ابنیه و آثار باستانی، تاریخ، جغرافیا، گویش و . . است که در سال 1364 منتشر شده است. جلد دوم آن در سال 1368، توسط انتشارات کتابخانه گوهرشاد منتشر شده است. بخش اول جلد دوم درباره رجال خراسان است. طبق اظهارات نویسنده در مقدمه کتاب مقالاتی در باب رجال خراسان به زبان های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ... نیز فراهم شده است که به عنوان بخش پایانی این مجموعه است. بخش دوم جلد دوم این کتاب در سال 1372 منتشر گردیده است. در تکمیل بخش نخست، فهرست مقالات و بزرگان خراسان در این قسمت آورده شده است. در پایان کتاب نیز نمایه های اشخاص و مکان ارائه شده است.
بنیاد نهج البلاغه به مناسبت هزارمین سال گردآوری کتاب نفیس و انسان ساز نهج البلاغه کنگره ای ترتیب داد که در آن هزاران نفر از دانشجویان و طلاب و اقشار دیگر به پای درس و سخنرانی گروهی از اندیشمندان اسلامی دعوت شده از داخل و خارج کشور نشستند. هدف از این گردهمایی را در سه بعد مهم زیر می توان خلاصه کرد: ا. تحقق سریع و عمیق انقلاب فرهنگی اسلامی و معرفی متون آن به عنوان پژوهشگران اسلامی و سرمایه گذاری نیروی انسانی متعهد در تدوین رساله های محققانه و ادیبانه با الهام از متون گرانقدر اسلامی بویژه کتاب عظیم نهج البلاغه. 2. جلب توجه توده وسیع مردم نسبت به معارف والای علوی و آشنایی مستمر و پیوسته آنان با یکی از متون ارزنده اسلامی چون مسایل معنوی و فرهنگی اصولا از دید مردم غائب است و بیشتر به دست فراموشی و غفلت سپرده می شود و ... 3. رابطه نزدیک با محققان و عالمان متعهدی که در زمینه شناخت عمیق اسلام و معارف اهل بیت بویژه نهج البلاغه تحقیق و بررسی کرده و آثار علمی بجای گذرانده اند.
یکی از سازمانهای بین المللی که یونسکو در اجرای برنامه های تربیتی و علمی و فرهنگی خود از همکاری آن استفاده شایان می کند، سازمانی است بنام شورای بین المللی فلسفه و علوم انسانی که در سال 1949 میلادی در پاریس بنیاد شده است. شش سال بعد از آن تاریخ یعنی در سال 1344 شعبه یی از آن شوری بنام انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی بدستیاری کمیسیون ملی یونسکو در تهران تاسیس یافت و ریاست آن را آقای سیدحسن تقی زاده عهده دار شدند و این سمت را تا اواخر سال 1339 حفظ کردند. این سخنرانیها در مسائل مختلف فلسفه و علوم انسانی توسط کسانی ایراد شده و می شوند که درباره موضوع مربوط دارای مطالعات فراوان هستند و در واقع خلاصه و عصاره آن مطالعات را در مدتی کوتاه به معرض استفاده شنوندگان می گذارند و آنان را از مراجعه به کتب و رسالات متعددی که غالبا به آنها دسترسی هم ندارند بی نیاز می سازند.این مجموعه حاوی سخنرانیها و خطابه هایی است که متن آنها تا مهلت معین به دفتر انجمن واصل گردیده و به ترتیب تاریخی که ایراد شده اند بچاپ رسیده است. متن سخنرانیها و خطابه های دیگری که از این پس برسد به ضمیمه نتایج قابل استفاده ای که از مذاکرات و مباحثات جلسات رسمی انجمن ممکن است گرفته شود در نشریه های بعدی انجمن به چاپ خواهند رسید...
نگارنده با بررسی مقاله های پراکنده که گاه از ویژگی ها و تازگی هایی برخوردار بوده اند، اما شاید کمتر در نگاه و دسترس پژوهندگان بوده، سعی کرده تا با گردآوری سیاهه ای از مقاله ها که در جاهای گوناگون آمده است گامی کوچک در این زمینه بردارد. به دلیل گستردگی کار در دو بخش انجام شده است؛ بخش اول یا همان جلد نخست درباره بقاع متبرکه، ابنیه و آثار باستانی، تاریخ، جغرافیا، گویش و . . است که در سال 1364 منتشر شده است. جلد دوم آن در سال 1368، توسط انتشارات کتابخانه گوهرشاد منتشر شده است. بخش اول جلد دوم درباره رجال خراسان است. طبق اظهارات نویسنده در مقدمه کتاب مقالاتی در باب رجال خراسان به زبان های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ... نیز فراهم شده است که به عنوان بخش پایانی این مجموعه است. بخش دوم جلد دوم این کتاب در سال 1372 منتشر گردیده است. در تکمیل بخش نخست، فهرست مقالات و بزرگان خراسان در این قسمت آورده شده است. در پایان کتاب نیز نمایه های اشخاص و مکان ارائه شده است.
کيهان شگرف اسطورهها چنان بشکوه، سترگ، پيچيده، رمزواره و رازآموز است که آدمي را نه تنها به همراه خويش به ژرفاي تاريخ و يادمانهاي قومي ميبرد، بلکه او را چنان شگفتزده ميسازد که گويي در پهنه پندارهاي زرين خويشتن با خود واگويه ميکند که آيا به راستي من که هستم، از تبار آبم، يا از دودمان آفتاب؟ آدمي که گفته ميشود نيمي اهورايي و نيمي اهريمني است، شگفتياش آن گاه فزوني مييابد که درمييابد يادمانهاي دودماناش، آفتاب را پسر اهورا و آب را دختر اهورا انگاشتهاند، و از آن شگرفتر آن که گاه گفته شده است از پيوند آب و آفتاب، اورمزد پديد آمده است. پس در اين ميان اهريمن در کجا خواهد ايستاد. بر رواق اين ايوان نه تو کلک جادوي زمان چه نقشي برآورده است، آيا با درنگريستن به سرودههاي تني چند از شاعران اين روزگار براي اين پرسش پاسخي درخور خواهيم يافت؟