بلوچستان در سال‌هاى1307 تا 1317 قمرى، نوشته عبدالرضا سالار بهزادی، كتابى است به زبان فارسی كه به بررسى برخى اسناد تاريخى درباره بلوچستان در فاصله سال‌هاى مذكور مى‌پردازد. كتاب؛ مشتمل بر مقدمه‌اى به قلم مؤلف و سه بخش اصلى مى‌باشد. در بخش نخست كتاب، نگارنده به معرفى و نقد منابعى كه از آنها در تهيه كتاب حاضر سود جسته، مى‌پردازد. در بخش بعدى كه «در آمدى بر تاريخ بلوچستان در قرون اخير و حكومت ابراهیم خان سعدالدوله فاتح بلوچستان» نام گرفته، درباره تاريخچه اين سامان، على‌الخصوص تاريخ جديد اين سرزمين و اين كه چگونه و به چه ترتيب اين سرزمين داغ با صحراهاى تفتيده و گوشه‌هاى دورافتاده و فراموش شده‌اش ناگهان در مقطعى از تاريخ دوران جديد به يكى از ميدان‌هاى اصلى برخورد و فعاليت سياست‌هاى استعمارى نيمه دوم قرن نوزدهم تبديل شد مطالبى بيان شده است. در بخش سوم، با عنوان «اسناد دوره حكومت زين‌العابدين خان اسعدالدوله» تاريخچه حكومت سلف زين‌العابدين خان اسعدالدوله؛ يعنى ابراهیم خان سعدالدوله در بلوچستان، در بحبوحه مداخلات نيروهاى انگليسى در آن سرزمين، آن هم در روزگارى كه هنوز دامنه حاكميت و نفوذ دولت ایران از ناحيه بمپور فراتر نرفته بود و اين كه چگونه ابراهیم خان توانست قسمت عمده بلوچستان را عليرغم نقشه‌ها و برنامه‌هاى امپراتورى بريتانيا به خاک ایران منضم ساخته و به حق سزاوار عنوان «فاتح بلوچستان» گردد، مورد بررسى قرار گرفته و اسناد مهمى درباره اين دوره ارائه گرديده است. اسناد ارائه شده در اين بخش نامه‌هایى هستند كه از سال 1307ق. به بعد، عموماًدر ارتباط با امور حكومتى و سياسى و نظامى بلوچستان به زين‌العابدين خان سرتيپ كه در آن زمان عنوان «سردار بلوچستان» را داشت و در سال 1312ق. به «اسعدالدوله» ملقب گرديد، نگاشته شده‌اند. اولين اين نامه‌ها تاريخ سال 1307ق. و آخرين نامه ارائه شده تاريخ 1318ق. را دارد. اغلب نامه‌ها از حكام وقت ايالت کرمان و بلوچستان است كه مقام مافوق زين‌العابدين خان، چه در مقام حاكم بلوچستان و چه به عنوان رئيس قشون بلوچستان به شمار مى‌رفته‌اند.

منابع مشابه بیشتر ...

664211f2846b6.jpg

گیلان‌نامه: مجموعه مقالات گیلان‌شناسی - جلد اول (در زمینه تاریخ، فرهنگ، هنر، زبان، ادبیات و مردم‌شناسی)

جمعی از نویسندگان

گیلان نامه "مجموعه مقالاتی است در زمینه تاریخ، فرهنگ، هنر، زبان، ادبیات و مردم‌شناسی منطقه گیلان .این مجموعه شامل مقالاتی است از نویسندگان مختلف با این عناوین "ماکیان در سرزمین گیلان و دیلمستان از محمود پاینده؛ نامهای گیلانی (برای پسران و دختران) از م. پ. جکتاجی؛ دیوان پیر شرفشاه دولابی از عباس حاکی؛ قلیان کوبی از جعفر خمامی زاد؛ گیلان از دیدگاه هنر از جهانگیر سرتیپ پور؛ واژه های گیلکی از سیروس شمیسا؛ دولاب و خشم دو شهر گمشده از علی عبدلی و ....

6640e2d515538.jpg

قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر

جواد شیخ الاسلامی

میرزا علی اصغرخان امین السلطان، فرزند دوم ابراهیم‌خان امین‌السلطان، صدراعظم سه پادشاه قاجار، ناصرالدین‌شاه، مظفرالدین‌شاه و محمدعلی‌شاه بود. به ترتیب به القاب صاحب‌جمع، امین‌السلطان، و اتابک اعظم ملقب بود.او در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ در جریان جنبش مشروطه ایران به دست عباس‌آقا تبریزی کشته شد.خانه امین السلطان (منزل پدری او) از جمله آثار تاریخی ایران و محل تصویربرداری دایی جان ناپلئون (مجموعه تلویزیونی) بوده است. ...در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۲۸۶، اتابک اعظم نامه تهدید آمیزی دریافت کرد که بایستی در طی ده روز آینده استعفا داده و از کشور خارج شود. اتابک نامه استعفا را به شاه تقدیم کرد ولی استعفایش پذیرفته نشد.روز شنبه ۸ شهریور ۱۲۸۶[۲۷] جلسه علنی مجلس به ریاست صنیع‌الدوله هنگام بعدازظهر تشکیل شد. اتابک و اعضای کابینه نیز در جلسه حضور یافتند. اتابک نخست میرزا محمود علاالملک را به سمت وزیر عدلیه و میرزا حسن خان مستوفی الممالک را به سمت وزیر جنگ معرفی نمود. آن گاه گزارش مفصلی از اوضاع و احوال کشور به اطلاع مجلس رسانید و پیام محمدعلی شاه را در باب اتمام قانون اساسی به نمایندگان ابلاغ کرد و افزود با کمک نمایندگان بزودی مشکلات برطرف خواهد شد و نظم و ترتیب در مملکت حکمفرما خواهد گردید. پس از نطق اتابک چند نفر از نمایندگان سخنان تملق آمیزی ایراد کردند. به خصوص عبدالله بهبهانی که تمجید فراوانی نمود. پس از ختم جلسه، اتابک و بهبهانی مدتی در یکی از اتاق‌های مجلس به مذاکره نشستند و بقیه نمایندگان به کارهای خود مشغول شدند. ۲ ساعت از شب گذشته بود، که بهبهانی و اتابک از مجلس و صحن بهارستان خارج شدند و در حالی که گرم صحبت بودند، در مقابل مجلس ۳ گلوله به سوی اتابک شلیک شد. اتابک فرو غلتید و در دم جان سپرد. وی در نهایت در ایام نخست‌وزیری در دوره محمد علی شاه در صحن بهارستان با ضرب گلوله عباس صراف تبریزی به قتل رسید. قاتل که پس از سوء قصد فرار کرده بود، اندکی پایین‌تر از میدان بهارستان، در محله سرچشمه دستگیر شد، ولی در حین دستگیری با تپانچه خودکشی کرد. دربارهٔ قتل اتابک و اینکه این قتل را چه افراد و دسته‌ای ترتیب داده‌اند، آرای متفاوتی ابراز داشته‌اند. برخی نقشه قتل او را به محمدعلی شاه نسبت می‌دهند یا دست کم او را به‌طور محرمانه، حامی اجرای این نقشه می‌دانند. برخی قتل او را به سفارت انگلیس نسبت داده‌اند، زیرا او به روس‌ها تمایل داشت. قاتل اتابک؛ عباس آقا تبریزی، عضو انجمن آذربایجانی‌ها بود و این امر مسلم است، که تقی‌زاده در این انجمن، نقش و تأثیر بسیار زیادی داشت، اما در موضوع قتل اتابک، او هیچگاه سخنی به میان نیاورد. در روز قتل اتابک، وزیرمختار انگلیس، قرارداد بین روسیه و انگلیس، مبنی بر تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ را، تسلیم وزارت خارجه کرده بود. جنازه اتابک در فضایی دور از وحشت، تشییع شد. جنازه را به قم انتقال دادند و آن را در آرامگاه اختصاصی‌اش در صحن حرم حضرت معصومه جنب ایوان آیینه خانه دفن کردند. هنوز چندی از مرگ اتابک نگذشته بود، که انجمن‌ها به در و دیوار اعلامیه‌ای چسباندند و مردم را دعوت نمودند، تا در مراسم هفت عباس آقا تبریزی شرکت کنند. روز ۱۵ شهریور شمار زیادی در تهران، در این دعوت عام، شرکت کرده‌اند. ابتدا بها الواعظین، سپس ملک‌المتکلمین بر منبر نشستند و هر کدام سخنان تندی ایراد کردند. سخنان ملک‌المتکلمین چنان تند بود، که بیم آن می‌رفت، که مردم به کاخ حمله و شاه را بکشند. در همان روز، به عباس‌آقا، لقب منجی ایران دادند