هدف از این تحقیق توصیف دستگاه فعل در گویش دلواری است. دادههای مورد نیاز تحقیق را یکی از نگارندگان که خود گویشور دلواری است، جمعآوری کرده است. روش انجام کار به صورت معرفی و توصیف عملکرد ستاکهای حال و گذشته، صفت مفعولی و مصدر، پیشوندهای فعلی تصریفی، و پیشوندهای اشتقاقی است. گویش دلواری دارای دو نوع علامت مطابقه فعلی است. در افعال زمان گذشته متعدی، از پی بستهای ضمیری و در سایر افعال از شناسههای فعلی استفاده میشود و در تمام موارد، فعل از نظر شخص و شمار با فاعل منطقی جمله مطابقت میکند.
بخش دلوار، منطقهای در غرب استان بوشهر، از توابع شهرستان تنگستان است که در فاصله 36 کیلومتری جنوب شرقی شهر بوشهر، در حاشیه خلیج فارس قرار دارد. جمعیت این بخش، شامل شهر دلوار و روستاهای مجاور آن، قریب به 25000 نفر است. گویش دلواری، مانند سایر گویشهای استان بوشهر، نظیر دشتی و دشتستانی، از جمله گویشهای ایرانی نو و از شاخه جنوب غربی است. گویش دلواری، گونه نوشتاری و رسمی ندارد و تاکنون، هیچگونه تحقیق زبانشناختی و حتی غیرزبانشناختی بر روی آن صورت نگرفته است. در این مقاله به توصیف یکی از ویژگیهای جالب آن، یعنی نظام ضمایر شخصی پرداخته شده است.
توجه به ساختار زباني اثر ادبي از ويژگيهاي ممتاز مكتب صورت گراي (فرماليستي) روسي است كه در سالهاي آغازين قرن نوزده مطرح و پس از آن نيز مورد اقبال بسياري از زبانشناسان و اديبان قرار گرفت. با توجه به بحثهايي كه در زمينه رابطه زبان و ادبيات مطرح است كه برخي زبان را به طور كلي جداي از ادبيات ميبينند و برخي به عكس زبان را محملي براي ادبيات ميانگارند، اين پژوهش ميكوشد تا با استناد به برخي از ويژگيهاي زبان فارسي نشان دهد كه شكلگيري ادبيات منظوم به ويژگيهاي زباني هر زبان بستگي دارد. در اين زمينه مقاله ميكوشد تا با بررسي ابزارهاي زبانشناختي چون قلب نحوي، مطابقه فاعلي و همچنين ترتيب كلمات اصلي در پارهاي از اشعار حافظ نشان دهد كه تا چه اندازه اين ابزارهاي زباني در نظم آفريني ادبيات منظوم فارسي موثرند. در اين پژوهش با مقايسه پارهاي از اشعار حافظ و شكسپير نشان داده شده است كه چگونه استفاده و يا عدم استفاده از چنين ابزارهايي ميتواند در شكلدهي اين دو ادبيات موثر باشد. همچنين اين پژوهش تفاوت گرايش به ادبيات منظوم در ادبيات فارسي و گرايش به ادبيات منثور در ادبيات انگليسي را ناشي از امكان استفاده شاعر از برخي از قابليتها و ابزارهاي زباني اين دو زبان ميداند و نشان ميدهد كه حداقل بخشي از ادبيات در هر زبان به ويژگيهاي زباني زباني كه ادبيات به آن تظاهر مييابد بستگي دارد. اين پژوهش عملا نشان ميدهد كه ادبيات برخلاف برخي از هنرها كه مستقل از مصالح مورد استفاده به صورت حقيقتي جداگانهاند، زبان به عنوان مواد بيان ادبيات در شكلدهي ادبيات موثر است. بر اساس يافتههاي اين پژوهش برجستهشدن نوعي از ادبيات در زباني خاص متاثر از قابليتها و محدويتهاي آن زبان خاص ميباشد.
بخش دلوار، منطقهای در غرب استان بوشهر، از توابع شهرستان تنگستان است که در فاصله 36 کیلومتری جنوب شرقی شهر بوشهر، در حاشیه خلیج فارس قرار دارد. جمعیت این بخش، شامل شهر دلوار و روستاهای مجاور آن، قریب به 25000 نفر است. گویش دلواری، مانند سایر گویشهای استان بوشهر، نظیر دشتی و دشتستانی، از جمله گویشهای ایرانی نو و از شاخه جنوب غربی است. گویش دلواری، گونه نوشتاری و رسمی ندارد و تاکنون، هیچگونه تحقیق زبانشناختی و حتی غیرزبانشناختی بر روی آن صورت نگرفته است. در این مقاله به توصیف یکی از ویژگیهای جالب آن، یعنی نظام ضمایر شخصی پرداخته شده است.
در زبان فارسی، همچون دیگر زبانها، ساختارهای نحوی گوناگونی برای بیان گزارههای معنایی وجود دارند. در این مقاله به گونهای از ساختارهای نحوی در زبان فارسی پرداخته میشود که آنها را ساختهای غیرشخصی (قالبی) نامیدهایم. ساختهای موردنظر در فارسی گفتاری و نوشتاری کاربرد فراوانی دارند. ترتیب واژهها در این ساختها برخلاف دیگر جملههای زبان فارسی، ثابت است.