تاريخ ذوالقرنين، اثر ميرزا فضلالله شريفى ذهبى خاورى شيرازى، با تصحیح و تحقیق ناصر افشارفر در دو جلد با موضوع تاريخ خاندان قاجار منتشر شده است. خاورى كتاب را به سبک سالنامه نگاشته و براى هر سال بهاريهاى آورده و سعى كرده است كه در اين بهاريهها، فنون و صنايع ادبى و نثر مسجع را به كار گيرد و در ضمن وصف بهار، چمن، مرغزار، گشت و گذار، اوضاع روزگار را نيز با صنعت ايهام به صورت تفال يا تطير بيان نمايد و به عبارت ديگر، هر بهاريه مطلعى است كه به صورت چكيده از وقايع خوب يا بد آن سال خبر مىدهد. جلد دوم، از بهاريهى 1242 تا پايان عمر شاه رويدادها را بررسى مىنمايد. در اين جلد، جنگ دوم ایران و روس، عهدنامهى تركمانچاى، تجديد نظر در عهد نامهى مفصل، درگيرىهاى ایران در هرات و مرگ عباس ميرزا و نايبالسلطنه كه يك سال قبل از مرگ شاه اتفاق افتاد، چگونگى تشييع جنازهى شاه با وحشت از اصفهان به قم، حضور محمد شاه در تهران و تاجگذارى وى، عزل و قتل ميرزا ابوالقاسم فراهانى صدراعظم محمد شاه و صدراعظمى ميرزا آقاسى و ضميمه خاتمه كتاب. خاتمهى كتاب كه ادامه جلد دوم است كه در آن صفات شاه، زنان و مطربان و خنياگران شاه نام و توصيف شدهاند. در بخشهاى ديگر اين ضميمه شرح حال و تعداد اولاد ذكور و اناث، نوادگان يا نباير و عموها و عموزادگان شاه، نام و وصف شدهاند. اين كتاب را مىتوان دايرةالمعارفى از مقولات مختلف فرهنگى، اجتماعى، روابط بين دول، سلسله مراتب حكومتى و وقايع تاريخى دانست كه براى محققان شايان توجه و تحقيق است.
در سالهای اخیر ضرورت بررسی تحولات تاریخ معاصر ایران به نحو چشمگیری محسوس شده است. اسنادی که در این مجموعه ارائه می شود بخشی از اسناد محمدابراهیم امیرتیمور کلالی (سردار نصرت) است که در موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی نگهداری می شود. سردار نصرت در مقام یکی از سران متنفذ ایل تیموری و سرپرست یک واحد از نیروی سوار و پیاده تیموری نقش موثری در حمایت از کلنل محمدتقی خان داشت، از این رو اسناد و مدارک وی در شناخت برخی از تحولات این دوره ناشناخته مفید است. اسناد سردار نصرت را می توان به دو بخش تقسیم کرد. نخست مجموعه مکاتبات شخصی او با تنی چند از شخصیت های درگیر آن تحولات، دوم مجموعه اسناد و مدارک کلی تری که وی به سبب ضرورت آگاهی از سیر تحولات آن حرکت گردآورده بود. علاوه بر اسناد، مجموعه ارزشمندی از اسناد و مدارک مربوط به کلنل محمدتقی خان نیز تحت عنوان "انقلاب شش ماهه" توسط مرحوم محمد ملک زاده، مدیر روزنامه بهار خراسان گردآوری شده است که نسخه ای از آن مجموعه اسناد سردار نصرت موجود است و در این مجموعه ارائه می گردد.
رضا علي ديوان بيگي ؛ وكیل مجلس، سناتور، استاندار، در 1272 متولد شد. بعد از انجام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسهى سیاسى گردید و دورهى آن مدرسه را پایان داد و به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد. در جنگ جهانى اول كه عدهاى از ایرانیان مهاجرت كردند و دولت موقت تشكیل دادند، دیوانبیگى هم جزو آنها بود. چندى در كرمانشاه و حلب و موصل و استانبول به سر برد، مدتى هم در قفقاز اقامت گزید. پس از مراجعت به ایران، مجددا وارد وزارت امور خارجه شد و به ریاست اداره رسید. بعد از كودتاى 1299 به داور پیوست و عضو حزب رادیكال گردید و خود را كاندیداى نمایندگى مجلس نمود. در دورهى پنجم با كمك داور و تیمورتاش، از بلوچستان وكیل مجلس شد و به انقراض قاجاریه راى داد. در مجلس موسسان نیز عضویت پیدا كرد. در ادوار ششم و هفتم نیز نمایندهى مجلس بود تا به پیشنهاد تیمورتاش و حمایت داور، حكمران گیلان گردید. چند سالى حاكم آنجا بود، بعد به حكومت مازندران منصوب شد، بعد حكمران خوزستان شد. بعد از سال 1320 استاندار گیلان و سپس استاندار خوزستان گردید. در انتخابات دور اول مجلس سنا از خوزستان سناتور شد. در دورهى دوم سنا همچنان سناتور بود. وى مردى باسواد و نویسنده و حراف بود. در مجلس سنا از لوایح دولت تنقید مىكرد و از طرف مجلس سنا عضو كمیسیون خلع ید به شدت مخالفت كرد. همچنین جزو مخالفین قرارداد نفت با كنسرسیوم بود. مجموعه نطقهاى وى در مورد نفت چندین بار به صورت كتاب، چاپ و منتشر گردید. از سال 1336 كه مجلس سنا وضع دیگرى پیدا كرد، او را سناتور نكردند. وى در ایام بازنشستگى، به تحریر خاطرات خود پرداخت. مقالات متعدد و مستندى در مورد قرارداد 1919 و وثوقالدوله در سالنامهى دنیا انتشار داد كه حاوى نكات ارزندهاى بود. كتابى به نام سفر مهاجرت تنظیم و انتشار داد كه در نوع خود حائز اهمیت است. وی سفر گروهی از آزادی خواهان به بغداد و عثمانی و تشکیل دولت موقت شرکت داشت. وی با تیزبینی خاصی به تحلیل وقایع عثمانی پرداخته و ریشه های تفکر پان ترکیسم دولتمردان عثمانی و بهانههایی را که آنان برای اعمال وحشیانه و خشونت بار خویش میآورند مورد بررسی قرار داده است. او در یادداشت های دوران زندگی سیاسی خود دربارۀ ترک های جوان می نویسد: «آن موقع امور ترکیه در دست فرقۀ ترک اجاقی یا به عبارت دیگر ترک های جوان می بود. رهبری این فرقه تندرو را طلعت پاشا و انور پاشا به عهده داشتند. یکی به اصطلاح روز وزیر اعظم بود،یعنی نخست وزیر و دیگری وزیر جنگ و هر دو فرمانروای مطلق. اینها شش سال قبل از شروع جنگ جهانی اول به اتفاق جمال پاشا، انقلاب راه انداختند. سلطان عبدالحمید مستبد را وادار به صدور فرمان مشروطیت نمودند. بعد او را کنار گذاشتند، سلطان محمد درویش و گوشه گیر را خلیفه کردند و خود حکومت را در دست گرفته برای انجام اصلاحات داخلی اتصالاً از دولت امپراتوری آلمان کمک مالی و فنی دریافت نمودند. آن قدر که بر اثر نفوذ مستشاران آلمانی عاقبت دولت عثمانی مجبور شد به طرف داری از دولت آلمان با روس و انگلیس بجنگد. مرام فرقه ترک اجاقی از این قرار بود: اول: حفظ مملکت پهناور عثمانی در مقابل تحریکات دول استعمار طلب اروپایی دوم: اجرای پان ترکیسم یعنی احیاء و اشاعۀ فرهنگ ترکی در مناطق ترک زبان و سرانجام انضمام آن مناطق به امپراتوری عثمانی سوم: گسترش نفوذ خلیفۀ عثمانی در ممالک اسلامی که به این ترتیب عثمانی به اوج قدرت برسد». دیوان بیگی، که خود شاهد تبعید ارمنیان و وضع غم انگیز آنان بوده است، گوشهای از ماجرای تبعید را نیز شرح میدهد و میگوید: «اکنون می دانیم که این تبعیدها پایان و مقصدی ندارد بلکه هدف این بود که قربانیان در جریان این آوارگی ها زیر پوشش تبعید نابود شوند. در آن سفر چیزی که مایۀ تأسف و تحیر گردید جریان کوچ چند صد هزار خانواده نگون بخت ارمنی که پس از وقوع قتل و غارت ارامنه در ولایت وان جدا شده بودند و اکثراً پیر زن و زن و بچه پا برهنه و گرسنه بودند که سربازان ترک آنها را در زیر آفتاب سوزان پای پیاده در بیابان ها می گرداندند». یادداشت های دیوان بیگی هنگام ورود به بادکوبه، در عین حال که بیان گر خشونت های عثمانی در قبال ارمنیان است، نشان می دهد که کارپردازان حکومت چگونه از این دستاویز، یعنی ادعای خیانت ارمنیان به امپراتوری عثمانی، به بهترین وجه بهره برداری می کردند. «در اواخر تابستان قشون ترک موفق گردید بادکوبه را بگیرد. من، بیست و چهار ساعت بعد، شبانه با یک قطار سرباز بر عازم آن شهر شدم ... صبح آن شب آفتاب تازه طلوع کرده بود که از ایستگاه راه آهن بادکوبه با کمک دژبانان ترک، یک درشکه مرا به قنسولخانه ایران رساند.شهر خالی از جمعیت به نظر می آمد.در بعضی نقاط تعفن اجساد ارمنیان کفن و دفن نشده هوا را مسموم نموده بود». دیوان بیگی، که خود از شقاوت عثمانیها نسبت به ارمنیان متأثر شده بود، در ملاقات با رئیس ستاد لشکریان عثمانی به این جنایات اعتراض میکند. شرح این ماجرا در جلد اول یادداشتهای دوران زندگی وی چنین آمده است: « هنوز در گوشه و کنار شرح کشتن ارمنیها با شقاوت و قساوت ادامه دارد تروریست های محلۀ کارگران نفت (چونی گورود)، که آنها را قورشچی مینامند، اطفال بی گناه ارمنی را کت بسته ردیف به زانو می نشاندند و شرط میبستند که هرکس بتواند با یک ضربه قمه سر از تن آن فلک زدهها جدا کند هزار منات، یعنی یک تومان، جایزه میگیرد»
مولف، این کتاب تاریخی را به سبک سالنامه نگاشته و برای هرسال بهاریهای آورده و وقایع هرسال را برشمرده است و نام تاریخ ذوالقرنین بر آن نهاده است. کتاب حاضر که جلد نخست این مجموعه است، حوادث مربوط به سالهای 1212 تا 1242 را دربر میگیرد و نامه خاقان نام دارد. مؤلف در آغاز سخن در جلد اول، خطبهاى در ثنا و ستايش خداوندى و مدح پيامبر(ص) و معصومين(ع) مىآورد و پس از مدح فتحعلى شاه و ذكر القاب او، به بيان شرح حال خود و چگونگى راه يافتنش به دربار فتحعلى شاه مىپردازد. آنگاه به توصيف اوضاع مملكت ایران به ذكر نسب ايل قاجار پرداخته و از زمان فتحعلىخان قاجار كه معاصر شاه طهماسب سوم صفوى و نادر افشار بود، توضيح را بيشتر نموده و پس از ذكر مرگ وى و سپس محمدحسن خان و ايام اسارت آقا محمدخان و حسینقلى خان جهانسوز در شيراز و مرگ كريمخان و پايان حكومت زنديه و شرح نسبتا مبسوطى از ايام حكومت آقا محمدخان و چگونگى مرگ وى بهاريه 1212ق را آغاز و تا پايان سال 1241ق سال به سال وقايع را توضيح داده و نام اين جلد را كتاب «نامه خاقان» لقب داده است. در اين جلد، چگونگى به تخت نشستن فتحعلىشاه، دفع مدعیان سلطنت و روابط با مخالفين كه سالها شاه را سرگرم نموده، جنگهاى ایران و روس كه زمينهى ارتباط با فرانسه و گسترش روابط خارجى را با انگليس فراهم مىنمايد تا زمينه عهدنامهى گلستان با روسيه تزارى و بستن عهدنامهى مفصل با انگليس، قتل گريبايدوف و بسيارى از مسائلى كه در اين دورهى حساس در جلد اول مطرح مىشود.
یوسف و زلیخا که اصل قصه آن به نام احسن القصص در قرآن مجید آمده است و بزرگترین داستان واقعی و یقیناً آموزنده کتاب آسمانی است، شاعران فارسی به شعر ساخته و پرداختهاند؛ ولی آنچه از این داستان را خاوری شیرازی این شاعر خوشقریحه به نظم درآورده، چیز دیگری است. او سرایندهای تواناست که تأویلات لطیف و تشبیهات بدیع و مضامین کاملا نغز و پسندیده در گفتههای خود به کار برده و کلامش به حسن عقیده و ایمان راسخ عجین است.