کتاب درباره زندگانی مویدالدین طغرائی اصفهانی، تالیف مظفر بختیار است که در مجله دانشکده ادبیات طهران ضمیمه سال دوازدهم، در مرداد سال 1344 به چاپ رسیده است
در روزهای شانزدهم و هفدهم بهمنماه 1351، یعنی حدود 47 سال قبل، در کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بهمنظور تجلیل از خدمات میرزا تقیخان امیرکبیر، مجلسی برای بررسی افکار و احوال وی همراه با نمایشگاه عکس، کتاب و روزنامههای آن روزگاران تشکیل شد. در این مجلس 12 نفر از استادان دانشگاه و محققان عالیقدر، پیرامون شرح احوال زندگی امیر، وضعیت دارالفنون و چگونگی تأسیس آن، و سایر مطالب در همین ارتباط بیاناتی ایراد کردند که متن این سخنرانیها به سعی و تلاش آقای قدرتالله روشنی زعفرانلو تدوین و توسط «انتشارات کتابخانة مرکزی دانشگاه» در سال 1354 به زیور طبع آراسته شد. درباره امیرکبیر که زمان او را چه بسا بتوان از مهمترین و اثرگزارترین دورانهای تاریخی ایران گمان برد، کتابها و مقالات بسیاری تألیف شده و در دسترس پژوهندگان فارسی زبان قرار گرفته است. صد و شصت و سه سال پیش یکی از شایستهترین مردان نامآور تاریخ ایران، بر اثر توطئه بیگانگان کشته شد و دوره درخشانی که با صدارت او آغاز شده بود، رو به افول و خاموشی گذاشت. قتل میرزا تقیخان امیرکبیر بی گمان ضربهای بر پیکر تاریخ ایران بود. کسانی که با تاریخ ایران آشنایند میدانند که امیرکبیر دوران کودکی را در خانواده قائم مقام به شاگردی سپری کرد. داستان معروف فرا گرفتن درس هنگام خدمت به فرزندان قائم مقام، که بارها در منابع به آن اشاره شده، مربوط به همان ایامی است که به خانه شاگردی مشغول بوده است. «گویند که امیر در کودکی که ناهار اولاد قائم مقام را میآورد، در حجره معلمشان ایستاده، پای بازبردن ظروف، آنچه معلم به آنها میآموخت، او فرا میگرفت تا روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمده، هر چه از آنها پرسید ندانستند. امیر جواب میداد. قائم مقام پرسید تقی تو کجا درس خواندهای؟ عرض نمود روزها که غذای آقازادهها را آورده، ایستاده، میشنیدم. قائم مقام انعامی به او داد. او نگرفت و گریه کرد. بدو فرمود چه میخواهی؟ عرض کرد: به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازادهها میدهد به من هم بیاموزد. قائم مقام را دل سوخته، معلم را فرمود تا به او نیز میآموخت.» امیرکبیر دست پرورده قائم مقام بود و به سبب ویژگیهای برجسته شخصیتیاش در تاریخ دولتهای ایران خوش درخشید. «واتسون»، نویسنده انگلیسی، درباره امیر مطالبی گفته که برازنده اوست: «در میان همه رجال اخیر مشرق زمین و زمامدارن ایران، که نامشان ثبت تاریخ جدید است، میرزا تقیخان امیرنظام بیهمتاست، به حقیقت سزاوار است که به عنوان اشرف مخلوقات بهشمار آید، بزرگوار مردی بود.»
مجموعه حاضر (مکتب پروانه) بخش کوچکی از اشعار مرحوم محمدعلی متصدی زاده زرندی (عبقری) است که به مناسبت اولین سالگرد رحلت ایشان در سال 1374 انتشار یافت.
نخستین کنگره تحقیقات ایرانی در شهریور سال 1349 و به همت دانشکده ادبیات و علوم انسانی و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و به ریاست سید حسین نصر و دبیری ثابت ایرج افشار برگزار گردید. این کنگره دارای 11 محور به این شرح بود: تحقیقات ادبی ایران دوره اسلامی، تاریخ و جغرافیای دوره اسلامی، زبانشناسی و لهجه های ایرانی، دستور زبان فارسی، باستان شناسی و هنر، تاریخ و جغرافیای پیش از اسلام، دین و عرفان و فلسفه، علوم قدیم ایرانی، ادبیات معاصر ایران، مردم شناسی و فرهنگ عامه و کتاب شناسی و نسخه شناسی . پس از برگزاری نخستین کنگره علاوه بر انتشار شماره مخصوص مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی و مجله ایرانشناسی، تعدادی کتاب و نشریه دیگر نیز به یادگار نخستین کنگره تحقیقات ایرانی منتشر شد و چندین نمایشگاه عکس، کتاب و باستانشناسی نیز در دانشکده ادبیات گشایش یافت. کتاب پیش رو که جلد اول از این مجموعه سه گانه است به کوشش مظفر بختیار در سال 1350 و با محوریت زبانشناسی و دستور زبان فارسی به چاپ رسیده است.
کتاب پیش رو، سومین شماره مجله ایرانشناسی است. اولین شماره این مجله در سال 1342 شمسی حاوی کتابی به نام فهرستنامه کتابشناسیهای ایران ایرج افشار بود. دومین شماره نیز در سال 1349 به چاپ رسید. این شماره، شامل مقاله ادبی یک نسخه جعلی دیگر از اشعار رودکی از میرزایف، ذال فارسی از نذیر احمد، نخستین کنگره ایرانشناسی، مجلس بزرگداشت بیهقی و کنگره بیست و ششم خاورشناسی و هشت مقاله به زبان انگلیسی است. این مجله با هدف اشاعه و نشر تحقیقات تازه در زمینه های گوناگون به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی تأسیس شده بود. این شماره به یادگار دومین کنگره تحقیقات ایرانی، تابستان 1350 به زیور طبع آراسته شد.