تحقیقات وسیعی درباره سعدی و غرب تا به حال انجام شده است، اما سهم سعدی در آثار ولتر، این فیلسوف روشنگر که امروز حتی به نام پیش کسوتِ تساهل و تسامح شناخته شده است و تمام دوران طولانی زندگیش را برای بهبود جوهره وجود انسانی چه از طریق حکایات (معروف‌ترین آنها زدیگ یا صادق) و چه از طریق تحقیقات تاریخی (تاریخ شاهان یا تتبع بر اخلاقیات) صرف کرد بسیار است. فیلسوفی چون ولتر در سعدی همان آنی را پیدا کرد که تا آخر قرن 17 افکار مسالمت جویانه‌اش به خصوص نزد سیاحان پروتستان ستایش شد. از اوایل قرن 18 روشنگران برای اشاعه مرام فلسفی خود بر پایه انسانگرایی مسیحی کلاسیک جدید خلاف کلاسیک یونان باستان در جهت بهبود وضع سیاسی و مذهبی جامعه فرانسه بر مبنای وضع قوانین و اعتلای اخلاقیات احتیاج به منابع زنده و مستدل از کشورهای بر سر زبان و دور از اروپا داشتند. خواهان آن بودند که با نشان‌دادن فرهنگ غنی دیگری کمبودها و خود باوری‌های بی‌محتوای طبقه فرهنگ زده فرانسه را انتقاد کنند. شواهد و تحقیقات نشان می‌دهد که ولتر بیش از آنچه به طورگذرا بخواهیم در باره اثر پذیریش از سعدی در قسمتی از حکایاتش بگوییم به او مدیون است. جای پای او را چه مستقیم آنجا که خود اعتراف می‌کند و چه غیر مستقیم آنجا که در تاملات و واکنش‌هایش انعکاس می‌یابد، می‌توان جست وجو کرد. در ادبیات ولتر نه تنها شرق افسانه‌ای با طنز و استعاراتش نفوذ دارد، بلکه فلســـفه اخلاقی، خداپرستی و سیاسی و بالاخره ایده آل انسان دوستی سعدی نیز در نوشته‌هایش حلول کرده است؛ به همین دلیل هم منابعی را که نشان می‌دهند ولتر از سعدی بهره‌ها برده است، نباید از نظر دور داشت، زیرا این منابع می‌توانند ادعای تفاهم ولتر با سعدی را در این پژوهش ثابت کنند و دلایلی بر پیشرفت تاثیر افکار سعدی بر میراث‌گذاران اواخر قرن و شعرا، محققان و مترجمین قرن 19و ادبیات نوین باشند.

منابع مشابه بیشتر ...

664619227870f.jpg

زرتشتیان یکتاپرست هستند

موبد رستم شهزادی

... پیروان مذاهب مانی و مزدک خواه برای آگهی همکیشان خود یا برای تبلیغ دیگر ایرانیان، اصول و فروع و فرمانهای دین خود را در هر دوره به زبان رایج ایرانی خاه اوستا یا پهلوی و پا زند می نوشتند که به هیچ وجه نمی توان به طور تحقیق معلوم کرد آیا از اینهمه نوشته هائیکه فعلا به زبان پهلوی به ما رسیده مربط به زرتشتیان است یا خیر زیرا نام نویسنده و تاریخ تحریر این کتابها اغلب بر ما معلوم نیست و حتی در بعضی ازین نوشته ها آثار عقاید زروانیگری و مانویت و مزدکی به خوبی آشکار است. علاوه بر این همه مورخان و نویسندگان قدیم یونان و رم و کتب مذاهب سامی بدون امتیاز پیروان همه این مذاهب گوناگون ایرانی را بنام مجوس خوانده و در گذشته هر مورخ یا پژوهشگری که درباره یکی ازین مذاهب یا فرق مختلف ایرانی به تحقیق می پرداخت هرچه از هر گروهی می شنید همه را بنام دین مجوس ثبت می کرد و امروز میدانیم که مجوس طبقه ای خاص از مرم ماد بوده و نام گروهی از ایرانیان است نه نام مذهب خاص. اینک که آن فرقه های متعدد ایرانی و دینهای مختلفشان از بین رفته و تنها زرتشتیان باقی مانده اند همه آن کتابها و روایات گوناگون را بنام کتب و روایات دینی زرتشتیان تصور می کنند پس بر دانشمندان و استادان زبان و دینهای ایرانی بایسته است با ژرف نگری و موشکافی بیشتر، منابع زرتشتی را از غیر زرتشتی جدا ساخته و حتی المقدور بکوشند تا اقلا زمان آن نوشته ها را دریابند تا بدین وسیله خدمت بزرگی به فرهنگ و دین و ادب ایرانی کرده و زرتشتیان را بدون جهت متهم به دوگانه پرستی نکنند.

63667b9e49f17.jpg

یکتاپرستی در ایران باستان

م. اورنگ

ریشه های یکتا پرستی در ایران باستان را باید از عقاید مشترک هندو- ایرانیان و از زمانی پیش از زرتشت دنبال کرد. مقایسه آموزه های «ودا» و «اوستا» ، برخی از این مشترکات را مشخص می کند. شاید مهم ترینِ آنها اعتقاد به «اهورا مزدا» یعنی خدای حکیم، عالَم پس از مرگ و اصل «اشه» ، که معادل ودایی آن «رته» است، باشد. «اشه» اساس تعالیم زرتشت را تشکیل می دهد وسه اصل «پندار نیک» ، «گفتار نیک» و «کردار نیک» از آن استخراج شده است. «اشه» یعنی نظمی که حاکم بر جهان است و انسان ها به دلیل هماهنگی این نظم با جهان، موظف به رعایت راستی و کسب فضایل اخلاقی اند. آنچه که به زرتشت نسبت داده می شود، تاکید بر عظمت اهورا مزدا، به عنوان آفریننده «اشه» و تقبیح «دیوان» است. بر اساس سنت، زرتشت از میان خدایان، «اهورا مزدا» را برگزید و دیگر خدایان را «دیو» نامید و نفی کرد و «امشاسپندان» و «اهریمن» را در جایگاهی پایین تر از اهورا مزدا قرار داد. تحقیقات تاریخی و دین پژوهی بر وجود پیامبران الهی و حکیمان یکتا پرست در ایران باستان صحه می گذارد. این موضوع از چند لحاظ حایز اهمیت است: نخست این که ریشه وحیانی بعضی از تعالیم دینی ایران باستان، مانند اعتقاد به خالق متعال و بهشت و دوزخ، مشخص می سازد؛ ثانیاً این عقیده که همه مردم ایران، آتش پرست، خورشید پرست و مانند آن بودند را رد می کند و در مقابل، این احتمال را قوت می بخشد که هنگام ورود اسلام به ایران، آثاری از تعالیم انبیاء الهی و حکیمان یکتا پرست باقی بوده است؛ چنان که ایرانیان «اهل کتاب» قلمداد شدند و در نتیجه خدمات متقابل اسلام و ایران، تمدن اسلامی به شکوفایی رسید؛ ثالثاً سخنان حکیمانی مانند شیخ اشراق، مبنی بر وجود حکمت ویژه ای منسوب به حکیمان یکتا پرستِ ایران باستان اثبات می شود. دانشمندان غربی با بیش از دو قرن تلاش، احیاگران کیش زرتشت در عصر معاصر محسوب می شوند. آنان به دنبال آموزه های نابی بودند تا بتوانند آنها را جایگزین کاستی های آیین مسیح سازند. به همین دلیل متون دینی ادیانی مانند بودا و زرتشت را، که در حال تبدیل شدن به ادیان خاموش بودند، با خود به غرب برده به احیای آنها همت گماشتند. آنان «اوستا» را ترجمه کردند و از طریق علم زبان شناسی، تاریخ زندگی زرتشت را تخمین زدند. پروفسور مری بویس، استاد ادیان و زبان های ایران باستان، بخشی از این تلاش را چنین بازگو می کند: «در نتیجه آمیخته شدن کیش مسیحیت با آشنایی با اساطیر یونانی، این یقین در اروپا پیدا شده بود که شرک، از ویژگی های روزهای کودکی نسل آدمی است و ملل متمدن، یکتا پرست هستند. گذشته از این، مسیحیان پروتستان - کیشی که اکثریت پژوهشگرانِ زرتشتی گری را در دامن خود پرورانده بود- به هرگونه آداب و رسومی، حتی در مورد خدای یگانه، با بدبینی می نگریستند. پس پذیرفتن زرتشتی گریِ رایج و کوشش در پی بردن به تعالیم آن به وسیله سنت موجود و زنده، خارج از ظرفیت و حوصله و توانایی کشش شعور پژوهشگران غربی بود» هنگامی که از پیروان ادیان الهی درباره سخنانِ پیامبرشان پرسش می شود هر یک کتاب ویژه ای را معرفی می کنند که دربرگیرنده وحی و الهام خداوندی به آن پیامبر است . به همین روی مسلمانان ، قرآن مجید را کتاب آسمانی پیامبر خود معرفی می کنند و یهودیان و مسیحیان به ترتیب تورات و انجیل را نام می برند. پیش تر از آن ، آیین یکتاپرستی در ایران باستان شکل گرفته و زرتشت ، پیامبری است که در گویش آن زمان، کلامش را به اوستایی بیان کرده است . به این ترتیب هر جا سخن از کتاب دینی زرتشتیان باشد، در پاسخ از اوستا به نام کتاب دینی زرتشتیان یاد می شود. این پاسخ از یک سو درست به نظر می رسد زیرا این کتاب به زبان اوستایی است ولی هنگامی که تمام متون اوستایی بررسی شود با نگرش به موضوع بخش های اوستا و چگونگی نگارش هر متن از این کتاب نتیجه این است که همه بخش های اوستا گفته های اشوزرتشت نیست و تنها سروده هایی از اوستا که در بخشی از یسنا قرار گرفته است ، از آن پیامبر ایران است و این بخش گات ها نام دارد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57ea0507d5f19.PNG

آستوریاس شاعر دورگه

نژادپرستی، که مبتذل‌ترین اشکال آن نازیسم، تبعیض نژادی و تفکیک نژادی است، در نیمه دوم قرن بیستم به رغم پیشرفت تمدن‌ها، مدام چنین وانمود می‌کند که تمدن‌هایی چون نژادهایی خالص و دست‌نخورده‌اند و این نژاد‌ها ـ اگر نه آن تمدن‌ها ـ در اکثریت‌اند و به همین منوال بسیار هم خوب است. اما رخداد‌ها و نتایج ساده آماری نشان می‌دهند که این ادعا از خلوص کمتری برخوردار است. برای اینکه به اصل موضوع بپردازیم باید فقط در مورد کسانی بحث کنیم که اساساً خود را دورگه می‌دانند. به ویژه مردم آمریکای لاتین، جزایر آنتیل و آسیای جنوب شرقی ـ از پاکستان تا آخرین جزایر اندونزی. بر اساس آمار سازمان ملل، تعداد دورگه‌ها بسیار زیاد است: یک میلیارد و دویست میلیون مرد و زن، یعنی یک سوم جمعیت کرده زمین.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
56a86804644ee.PNG

تأثیر تاریخ ترجمه متون فارسی بر فرهنگ فرانسه در قرون هجدهم و نوزدهم

فاطمه عشقی

آشنایی فرانسویان با فرهنگ و ادب ایرانی در مقایسه با شناخت فرهنگ یونانی و لاتین دیر صورت گرفت. تاریخ زبان فرانسه را باید از تاریخ ادبیات فرانسه جدا کرد. زبان فرانسه کم کم از قرن پنجم میلادی بعد از استقلال از امپراتوری روم شکل گرفت، حال آنکه تاریخ ادبیات فرانسه از قرن دوازدهم با جنگ‌های صلیبی و اولین بار با ادبیات حماسی خودنمایی کرد. کشیشان مسیحی فرانسوی، که در به وجود آوردن زبان فرانسه و ادبیات فرانسه نقش به سزایی داشتند، با نام زرتشت از طریق ترجمه کتاب‌های تاریخی یونانی و لاتین آشنا بودند. اما بیشتر، از طریق تورات و انجیل، ایران باستان را نجات‌دهنده یهودیان و بعداً عیسی مسیح می‌دانستند. در طول جنگ‌های صلیبی ایران همواره چون کشوری عربی شناخته می‌شد. با رفت و آمد کشیشان مسیحی در دوران مغول و تأثیر مسیحیان در دربار نام ایران بالا گرفت. اما ارائه ترجمه‌های تاثیرگذار را باید از دوران صفویه به بعد و در نتیجه اقامت‌های طولانی آنان در ایران و فراگیری زبان فارسی دانست. اینجا به دو مقطع زمانی مهم برای شهرت نام ایران باید توجه کرد: قرن هجدهم که در آثار این دوره، دست مایه‌هایی تحت تأثیر ترجمه متون فارسی، و نیز اثار اقتباسی و تقلیدی دیده می‌شود. این ترجمه‌ها از رنسانس تا آخر قرن هفدهم بیشتر به دست فرستندگان دربار، به خصوص مبلّغان مسیحی، صورت گرفته بود و به شکل لغت‌نامه تحلیلی، رمان‌های شرقی، موضوعات نمایشنامه‌ای، حکایت و افسانه بود. همچنین خاطراتی از سیّاحان پروتستان فرانسوی در دست بود که دید انتقادی‌شان، به دلیل در اقلیت قرارداشتن، گشایشی بود بر نقد رژیم‌های استبدادی در اروپا، نقد کشیشان مسیحی و نیز روش‌های تعلیم و تربیت در قرن هجدهم. این منابع بر آثار متفکرانی چون مونتسکیو، ولتر، آنکتیل دوپرون و نویسندگان دایره المعارف مانند دیدرو که دوران بحران تفکر انقلاب کبیر فرانسه را رقم زدند، تأثیر به سزایی بر جای گذاشت. گرچه ترجمه ها افلاطونی، فرامتنی و قوم مدار بودند و به دلیل عدم تسلط بر زبان فارسی کاستی‌هایی داشتند، چنان تأثیری بر تفکر جامعه فرانسه گذاشتند که تأسیس رشته بااهمیتی به نام شرق‌شناسی در قرن نوزدهم پیامد این تأثیر بود. مقطع زمانی دوم، قرن نوزدهم است که در خلال آن، ترجمه آثار فارسی نظام مندتر شد و به قلم فرستاده‌های سیاسی آموزش دیده صورت گرفت. تأثیر این ترجمه‌ها نه تنها در بخش سیاسی بلکه در بخش ادبی نیز مشاهده می‌شود. آثار شاعرانی چون سعدی و حافظ بر مکتب رمانتیسم به خصوص آثار ویکتور هوگو، و بر مکاتب ادبی دیگر چون سمبولیسم و سوررئالیسم بسیار تأثیرگذار بود. در بخش مردم‌شناسی، گوبینو تحت تأثیر نژاد آریایی بحث‌ها و تبادل نظرهای زیادی برانگیخت که منجربه آرمان‌های نژادپرستانه در قرن بیستم شد.

تاریخ ادبیات/تاریخ ادبیات فارسی فنون ادبی/ترجمه
مقاله