آنچه در این کتاب آمده، بررسی شرح‌حال صدراعظم‌های سلسله قاجاریه است که از صدارت حاج ابراهیم کلانتر (1210 هـ.ق) شروع و به صدارت عین‌الدوله (تا سال 1324 هـ.ق صدور فرمان مشروطیت) ختم می‌شود. یعنی در دورانی که صدراعظم‌ها تنها در برابر پادشاهان مسئول بوده‌اند، نه مجلس شورا. از آنجا که تنها صدراعظم آقامحمدخان، حاج ابراهیم کلانتر در دوران سلطنت فتحعلی شاه نیز به صدارت اشتغال داشت، از این‌رو شرح‌حال وی جزء صدراعظم‌های دوره فتحعلی‌شاه بررسی شده است. در پایان نیز ضمن نتیجه‌گیری، مروری مختصر بر شرح‌حال نخست‌وزیران از صدر مشروطیت تا انقراض سلسله قاجاریه شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

664b5082c72c0.jpg

امیرکبیر و دارالفنون

قدرت الله روشني (زعفرانلو)

در روزهای شانزدهم و هفدهم بهمن‌ماه 1351، یعنی حدود 47 سال قبل، در کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران به‌منظور تجلیل از خدمات میرزا تقی‌خان امیرکبیر، مجلسی برای بررسی افکار و احوال وی همراه با نمایشگاه عکس، کتاب و روزنامه‌های آن روزگاران تشکیل شد. در این مجلس 12 نفر از استادان دانشگاه و محققان عالی‌قدر، پیرامون شرح احوال زندگی امیر، وضعیت دارالفنون و چگونگی تأسیس آن، و سایر مطالب در همین ارتباط بیاناتی ایراد کردند که متن این سخنرانی‌ها به سعی و تلاش آقای قدرت‌الله روشنی زعفرانلو تدوین و توسط «انتشارات کتابخانة مرکزی دانشگاه» در سال 1354 به زیور طبع آراسته شد. درباره امیرکبیر که زمان او را چه بسا بتوان از مهم‌ترین و اثرگزارترین دوران‌های تاریخی ایران گمان برد، کتاب‌ها و مقالات بسیاری تألیف شده و در دسترس پژوهندگان فارسی زبان قرار گرفته است. صد و شصت و سه سال پیش یکی از شایسته‌ترین مردان نام‌آور تاریخ ایران، بر اثر توطئه‌ بیگانگان کشته شد و دوره‌ درخشانی که با صدارت او آغاز شده بود، رو به افول و خاموشی گذاشت. قتل میرزا تقی‌خان امیرکبیر بی گمان ضربه‌ای بر پیکر تاریخ ایران بود. کسانی که با تاریخ ایران آشنایند می‌دانند که امیرکبیر دوران کودکی را در خانواده قائم مقام به شاگردی سپری کرد. داستان معروف فرا گرفتن درس هنگام خدمت به فرزندان قائم مقام، که بارها در منابع به آن اشاره شده، مربوط به همان ایامی است که به خانه شاگردی مشغول بوده است. «گویند که امیر در کودکی که ناهار اولاد قائم مقام را می‌آورد، در حجره معلمشان ایستاده، پای بازبردن ظروف، آنچه معلم به آن‌ها می‌آموخت، او فرا می‌گرفت تا روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمده، هر چه از آن‌ها پرسید ندانستند. امیر جواب می‌داد. قائم مقام پرسید تقی تو کجا درس خوانده‌ای؟ عرض نمود روزها که غذای آقازاده‌ها را آورده، ایستاده، می‌‌شنیدم. قائم مقام انعامی به او داد. او نگرفت و گریه کرد. بدو فرمود چه می‌خواهی؟ عرض کرد: به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازاده‌ها می‌دهد به من هم بیاموزد. قائم مقام را دل سوخته، معلم را فرمود تا به او نیز می‌آموخت.» امیرکبیر دست پرورده قائم مقام بود و به سبب ویژگی‌های برجسته شخصیتی‌اش در تاریخ دولت‌های ایران خوش درخشید. «واتسون»، نویسنده انگلیسی، درباره امیر مطالبی گفته که برازنده اوست: «در میان همه رجال اخیر مشرق زمین و زمامدارن ایران، که نامشان ثبت تاریخ جدید است، میرزا تقی‌خان امیرنظام بی‌همتاست، به حقیقت سزاوار است که به عنوان اشرف مخلوقات به‌شمار آید، بزرگوار مردی بود.»

6640e2d515538.jpg

قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر

جواد شیخ الاسلامی

میرزا علی اصغرخان امین السلطان، فرزند دوم ابراهیم‌خان امین‌السلطان، صدراعظم سه پادشاه قاجار، ناصرالدین‌شاه، مظفرالدین‌شاه و محمدعلی‌شاه بود. به ترتیب به القاب صاحب‌جمع، امین‌السلطان، و اتابک اعظم ملقب بود.او در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ در جریان جنبش مشروطه ایران به دست عباس‌آقا تبریزی کشته شد.خانه امین السلطان (منزل پدری او) از جمله آثار تاریخی ایران و محل تصویربرداری دایی جان ناپلئون (مجموعه تلویزیونی) بوده است. ...در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۲۸۶، اتابک اعظم نامه تهدید آمیزی دریافت کرد که بایستی در طی ده روز آینده استعفا داده و از کشور خارج شود. اتابک نامه استعفا را به شاه تقدیم کرد ولی استعفایش پذیرفته نشد.روز شنبه ۸ شهریور ۱۲۸۶[۲۷] جلسه علنی مجلس به ریاست صنیع‌الدوله هنگام بعدازظهر تشکیل شد. اتابک و اعضای کابینه نیز در جلسه حضور یافتند. اتابک نخست میرزا محمود علاالملک را به سمت وزیر عدلیه و میرزا حسن خان مستوفی الممالک را به سمت وزیر جنگ معرفی نمود. آن گاه گزارش مفصلی از اوضاع و احوال کشور به اطلاع مجلس رسانید و پیام محمدعلی شاه را در باب اتمام قانون اساسی به نمایندگان ابلاغ کرد و افزود با کمک نمایندگان بزودی مشکلات برطرف خواهد شد و نظم و ترتیب در مملکت حکمفرما خواهد گردید. پس از نطق اتابک چند نفر از نمایندگان سخنان تملق آمیزی ایراد کردند. به خصوص عبدالله بهبهانی که تمجید فراوانی نمود. پس از ختم جلسه، اتابک و بهبهانی مدتی در یکی از اتاق‌های مجلس به مذاکره نشستند و بقیه نمایندگان به کارهای خود مشغول شدند. ۲ ساعت از شب گذشته بود، که بهبهانی و اتابک از مجلس و صحن بهارستان خارج شدند و در حالی که گرم صحبت بودند، در مقابل مجلس ۳ گلوله به سوی اتابک شلیک شد. اتابک فرو غلتید و در دم جان سپرد. وی در نهایت در ایام نخست‌وزیری در دوره محمد علی شاه در صحن بهارستان با ضرب گلوله عباس صراف تبریزی به قتل رسید. قاتل که پس از سوء قصد فرار کرده بود، اندکی پایین‌تر از میدان بهارستان، در محله سرچشمه دستگیر شد، ولی در حین دستگیری با تپانچه خودکشی کرد. دربارهٔ قتل اتابک و اینکه این قتل را چه افراد و دسته‌ای ترتیب داده‌اند، آرای متفاوتی ابراز داشته‌اند. برخی نقشه قتل او را به محمدعلی شاه نسبت می‌دهند یا دست کم او را به‌طور محرمانه، حامی اجرای این نقشه می‌دانند. برخی قتل او را به سفارت انگلیس نسبت داده‌اند، زیرا او به روس‌ها تمایل داشت. قاتل اتابک؛ عباس آقا تبریزی، عضو انجمن آذربایجانی‌ها بود و این امر مسلم است، که تقی‌زاده در این انجمن، نقش و تأثیر بسیار زیادی داشت، اما در موضوع قتل اتابک، او هیچگاه سخنی به میان نیاورد. در روز قتل اتابک، وزیرمختار انگلیس، قرارداد بین روسیه و انگلیس، مبنی بر تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ را، تسلیم وزارت خارجه کرده بود. جنازه اتابک در فضایی دور از وحشت، تشییع شد. جنازه را به قم انتقال دادند و آن را در آرامگاه اختصاصی‌اش در صحن حرم حضرت معصومه جنب ایوان آیینه خانه دفن کردند. هنوز چندی از مرگ اتابک نگذشته بود، که انجمن‌ها به در و دیوار اعلامیه‌ای چسباندند و مردم را دعوت نمودند، تا در مراسم هفت عباس آقا تبریزی شرکت کنند. روز ۱۵ شهریور شمار زیادی در تهران، در این دعوت عام، شرکت کرده‌اند. ابتدا بها الواعظین، سپس ملک‌المتکلمین بر منبر نشستند و هر کدام سخنان تندی ایراد کردند. سخنان ملک‌المتکلمین چنان تند بود، که بیم آن می‌رفت، که مردم به کاخ حمله و شاه را بکشند. در همان روز، به عباس‌آقا، لقب منجی ایران دادند