دردوره مورد بحث، از ماوراء سیحون تا مرزهای چین مسکن ترکانی بود که هر از گاه فشار و هجوم چینی ها یا مغولان، سبب سرازیر شدن آنان به ماوراء النهر می گردید. در واقع از اوایل قرن هفتم میلادی، سرزمین های بین سیحون و جیحون محل منازعه ایرانیان ساکن منطقه و اقوام ترک مجاور بود. از آن جا که بنا به اقتضای سیستم اقتصاد شبانی، ترکانی اغلب در حال کوچ بودند، عدم اسکان آنها این فرصت را برای بومیان بوجود آورده بود تا آئین های کهن خویش را برپا دارند و فرهنگ ایرانی در آن منطقهادامه یابد. هم بارتلد و هم سایر محققین قرن بیستم بر این عقیده اند که از ماوراء سیحون تا مرزهای چین در شرق و مغولستان در شما، ترکستان نامیده می شود. اما هنگامیکه ترکان به سوی غرب حرکت کردند و سلطه دائمی خود را بر ماوراء النهر مستقر ساختند و فرهنگ ایرانی – اسلامی را پذیرفتند به تدریج جزء بومیان این سرزمین شدند و هویت ایرانی پیدا کردند. تاریخ خراسان و ماوراء النهر در دوره اسلامی حداقل تا قرن دهم هجری تفکیک ناپذیر به نظر میرسد و در این کتاب و مجلدات دیگر تاریخ خراسان از همه آنچه را که مربوط به تاریخ دو منطقه می باشد سخن گفته میشود. چنانکه در نگارش تاریخ خراسان در دوره قبل از ورود اسلام تحت عنوان "تاریخ شهرهای خراسان" نیز بر این روش بوده است. هم چنین تصویری بهتر از وضع ژئوپولتیکی منطقه هر کجا لازم بوده به بحث های جغرافیایی پرداخته شده است.
جلد پنجم از نامواره دکتر محمود افشار مقاله ها و گفتارهایی است در زمینه های مربوط به تاریخ ایران، قلمرو زبان فارسی، تحقیقات ادبی، مباحث شعر فارسی، مسائل فنی زبان فارسی، عقاید سیاسی دوره قاجار، اسناد تاریخی، وضع فرهنگی و اجتماعی یزد و یادداشتها و اسنادی است که با زندگانی دکتر محمود افشار متناسب است. مقاله ها به ترتیب تاریخ دریافت آنها به چاپ رسیده است.
محمد درخشش در مقدمه کتاب خطابه آقای سیدحسن تقی زاده می گوید: در طی سلسله سخنرانی های سال 1337 باشگاه مهرگان به علت آنکه، نهضت مشروطیت ایران قسمت مهمی از تاریخ کشور ما را تشکیل میدهد اینجانب برای روشن شدن نکات تاریک این نهضت تاریخی از دانشمند محترم جناب آقای تقی زاده درخواست نمودم مشاهدات و اطلاعات خودشان را ضمن یک یاد دو سخنرانی در باشگاه مهرگان برای معلمین بیان نمایند و بسیار از ایشان متشکرم که دعوت بنده را قبول فرمودند و در باشگاه مهرگان به ایراد یک سلسله سخنرانیهای مفید و مهم اقدام نمودند.
تولد ابن حسام خوسفي مقارن است با ورود تيمور به خراسان و برافتادن حکومت آل کرت و سربداران. تمام نود سال حيات ابن حسام با تحولات سياسي و اجتماعي عصر تيموريان سپري شد. دوران جواني وي با دورۀ اوج حکومت تيمور، دوران ميانسالي وي همزمان با سلطنت چهلسالۀ شاهرخ و دو دهۀ پاياني حيات وي، همزمان بود با دست به دست گشتن خراسان توسط نوادگان تيمور. خدمات فرهنگي و شريعتخواهي و توسع و تسامح مذهبي شاهرخ، نقش مهمي در گرايش طبيعي جامعه به سوي تشيع و اظهار وجود شعراي شيعي مذهب داشته است. همين روند البته پس از وي به خصوص در دوران سلطان حسين بايقرا ادامه يافت.